بازگشت

مقدمه


اگر مجموعه عوامل «اماته» و «احياي» دين را بتوان به عوامل «بيروني» و «دروني» تقسيم كرد [1] در اين نوشتار به مجموعه عوامل و موانع «بيروني» احيا نمي پردازد و تنها از موانع و عوامل احيا «دروني» سخن به ميان خواهد آورد.

عوامل و موانع احيا و اماته (انحطاط) دروني نيز خود به دو گونه قابل تحليل است: اين عوامل و موانع يا از مقوله «انديشه» هستند و به «اصل دين» بازمي گردند و يا به «جامعه ديني» مربوط است. آنچه امروزه با عنوانهاي انواع احيا مثل، «احياي پيرايشي»، «آرايشي» و... مطرح مي شود از نوع عوامل دروني است كه به اصل دين بازمي گردد و از مقوله انديشه است. از اين نكته مطلب مهمي نيز به دست مي آيد كه بحث از عوامل «احيا و اماته» (انحطاط)، تنها به جوامع و انديشه ي ديني مربوط نيست، بلكه مبحثي عام است كه شامل جوامع ديني و غير ديني هر دو مي گردد. ولي به تناسب هدفي كه در مقاله دنبال مي شود و چارچوبه ياد شده، هر چند به صورت مختصر به نهضت حسيني پيوند زده مي شود، لذا از عوامل و موانع احياي درون ديني (اعم از انديشه ديني و جامعه ديني) سخن به ميان خواهد آمد.

از آنجا كه عوامل و موانع احيا و اماته در ميدان «انديشه» حوزه اي گسترده است و در اينجا نيز غرض طرح مباحث كلامي نيست، تنها مسأله «قضا و قدر» در اين ميدان به عنوان موردي كه مي تواند مانع يا عامل احيا فرض شود و در نهضت حسيني نيز مطرح بوده، اشاره شده است.


پاورقي

[1] شهيد مطهري عوامل انحطاط مسلمين را در سه بخش: اسلام، مسلمين و عوامل بيگانه خلاصه مي‏کنند. براساس قالب متن، بخش آخر (عوامل بيگانه)، عوامل بيروني و دو بخش ديگر عامل دروني ملحوظ مي‏شوند. ر. ک: به: انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ص چهارده.