بازگشت

رسالت اصلي معصومين


اگر معتقد باشيم رسالت پيامبر و ائمه عليهم السلام اين بوده كه مردم وجود آنها را رازآلود و دست نايافتني تلقي كنند و فقط هنگام دعا و نيايش و توسل و طلب شفا و رفع گرفتاريها به آنها مراجعه كنند، تأكيد بر مقام ثبوتي، آن را متحقق خواهد كرد؛ ولي اگر رسالت آنها جز اين است و تزكيه و تعليم و اقامه قسط و عدل و در يك جمله، آموختن گفتاري و عملي چگونه زيستن را وظيفه اصلي آنان بدانيم، هر چه در مقام توصيف به جايگاه ثبوتي آنان تأكيد ورزيم، از اين مرحله فاصله ي بيشتري گرفته ايم. براي تأمين اين هدف نيازمند نگاهي بشري و يا توصيف اثباتي هستيم؛ به گونه اي كه بتوان آنها را الگو و سرمشق زندگي عملي خويش قرار داد و به آنان تأسي كرد.

اين ديدگاه همان است كه در دعاي كميل از زبان مولاي متقيان تصوير مي شود و يا آنچه در دعاي ابوحمزه و يا صحيفه سجاديه از امام سجاد (ع) رسيده است. اين ادعيه كه بيان معصوم، هنگام نيايش است، درست يك نگاه بشري است؛ يعني سخن انسان است با خالق خويش، انساني با همه كاستيها، تصورها، واهمه ها، نيازها، اميدها و محدوديتها، دقت كنيد كه اتفاقا اين دعاها از جهت سند بسيار قويتر از دعاهايي است كه به مقام ثبوتي پرداخته است.