بازگشت

احياي نظارت اجتماعي


به شهادت قرآن كريم، خداوند حكيم، پس از خلقت بشر، خوب و بد، شايست و ناشايست را به نفس او الهام كرد: «فألهمها فجورها وتقواها.» (شمس: 8) و در عين حالي كه عقل را سلاح باطني اش قرار داد، به آن رسول باطني نيز اكتفا و بسنده نكرد، با محبتي كه به اين مخلوق احسن خويش داشت، وي را از نعمت رسول ظاهري محروم نساخت و به واسطه آنان هر آنچه كه لازمه سعادت دنيا و آخرتش بود، در دفتري به نام «دين» به سوي او فرو فرستاد تا اين موجود پر رمز و راز بتواند در پرتو آن، رفتار فردي و اجتماعي خويش را سامان بخشد.

اما غالب انسان ها به جاي لبيك به نداي باطني و خدايي خويش، نفس اماره را پيروي كرده و همواره ره كژي پيش گرفته و مي گيرند. بديهي است كه ساختمان اجتماعي (جامعه) با كژي ها و انحرافات رفتاري و گفتاري متزلزل بوده و متضمن سعادت و كمال بشر نخواهد بود. از اين رو، كنترل و مراقبت در رفتار فردي و اجتماعي اعضاي جامعه امري لازم و ضروري به نظر مي آيد و خداي متعال نيز بر آن واقف مي باشد. از اين رو، دستوالعمل خاصي در اين جهت ارائه داده است كه آن، «نظارت عمومي» يا «امر به معروف و نهي از منكر» مي باشد كه دانشمندان علوم اجتماعي آن را نظارت اجتماعي ناميده اند و در تعريف آن گفته اند: «نظارت اجتماعي به ساز و كارهايي اطلاق مي شود كه جامعه براي واداشتن اعضاي خويش به سازش كاري و جلوگيري از ناسازش كاري به كار مي برد.» در اهميت آن مي گويند: «نظارت هاي اجتماعي براي آن مهمند كه جامعه نمي تواند كاركرد درستي داشته باشد، مگر آن كه اعضا، خود را با هنجارهاي اجتماعي تطبيق دهند، نقش هايشان را انجام دهند و فعاليت هايشان را طوري هماهنگ كنند كه جامعه يا گروه بتواند به هدف هايش دست يابد.»

بر اين اساس، در فرهنگ قرآن، بهترين جامعه، جامعه اي است كه امر به معروف و نهي از منكر و به تعبير جامعه شناختي، نظارت عمومي و اجتماعي در آن صورت گيرد. به همين جهت، مسلمانان را بهترين امت معرفي مي كند؛ زيرا داراي خصيصه امر به معروف و نهي از منكر هستند: «كنتم خير امة اخرجت الناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر.» (آل عمران: 110) و در اين زمينه، علامه شهيد مطهري مي نويسد: «در اسلام مسأله اي وجود دارد كه در ملت هاي ديگر امروز دنيا به صورت يك قانون ديني وجود ندارد (البته نمي گويم پيامبران سلف نداشته اند) و آن اين است كه اسلام نه تنها فرد را براي خود و در مقابل خداوند از نظر شخص خود مسؤول و متعهد مي داند، بلكه فرد را از نظر اجتماع هم مسؤول و متعهد مي داند. امر به معروف و نهي از منكر همين است كه اي انسان تو تنها از نظر شخصي و فردي در برابر ذات پروردگار مسؤول و متعهد نيستي، تو در مقابل اجتماع خود هم مسؤوليت و تعهد داري.»

اين مسؤوليت به حدي مهم است كه اگر از آن تخطّي شود، بايد منتظر عذاب الهي بود. چنانچه امام رضا (عليه السلام) از پيامبر خدا نقل مي كند: «كان رسول الله (صلي الله عليه وآله) يقول: اذا امتي تواكلت الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فلياذنوا بوقاع من الله»؛ هرگاه امتم امر به معروف و نهي از منكر را به يكديگر واگذار كنند، پس منتظر عذاب الهي باشند.

شهيد مطهري امر به معروف و نهي از منكر را ضامن بقاي اسلام دانسته و مي فرمايد: «امر به معروف و نهي از منكر يگانه اصلي است كه ضامن بقاي اسلام و به اصطلاح، علت مبقيه است. اصلا اگر اين اصل نباشد، اسلامي نيست. رسيدگي كردن دايم به وضع مسلمين است. آيا يك كارخانه بدون بازرسي و رسيدگي دايمي مهندسين متخصص كه ببينند چه وضعي دارد قابل بقاست؟ اصلا آيا ممكن است يك سازمان همين طور به حال خود باشد، هيچ درباره اش فكر نكنيم در عين حال به كار خود ادامه دهد؟ ابداً. جامعه هم چنين است، يك جامعه اسلامي اين طور است، بلكه صد درجه برتر و بالاتر. آيا جامعه نظارت و بررسي نمي خواهد؟! جامعه رسيدگي نمي خواهد؟ آيا چنين امري امكان دارد؟ ابداً. قرآن كريم بعضي از جوامع گذشته را كه ياد مي كند و مي گويد اين ها متلاشي و هلاك شدند، تباه و منقرض شدند و مي فرمايد، به موجب اين كه در آن ها نيروي اصلاح نبود، نيروي امر به معروف و نهي از منكر نبود، حس امر به معروف و نهي از منكر در ميان مردم زنده نبود.»

باري، پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله) نيز با تكيه بر اصل نهي از منكر توانست ابتدا پليدي ها و كژي ها و انحرافات را از جامعه بزدايد و سپس با اتكاي به اصل امر به معروف جامعه اي بنيان نهد كه، ايثار و شهادت، عدالت و رستگاري و... جايگزين شقاوت و كژي ها و ارزش هاي معنوي، جانشين ارزش هاي جاهلي گردد. اما پس از رحلت پيامبر رحمت، جامعه نبوي به رهبري اصحاب سقيفه، مسير انحراف را در پيش گرفت و افراد و اعضاي آن در مقابل آن انحراف آشكار لب فرو بستند تا زمانه و زمينه در اختيار حكّام ناشايست قرار گيرد و آنان نيز با خانه نشين كردن حجّت حق، باب انحراف و بدعت را در دين گشوده و ره هدايت را مسدود سازند و كار دين و دنياي امت را به جايي رساندند كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) در آغاز خلافت با حسرت از گذشته ياد كنند: «بندگان خدا، در زماني واقع شده ايد كه خير و نيكويي به آن پشت كرده و شرّ و بدي به آن رو آورده است و شيطان هر روز بيش از پيش در كار گمراهي مردم طمع مي ورزد... كجايند خوبان شما، انسان هاي وارسته و پرهيزكاري كه در كسب شان از حرام پرهيز مي كردند و در رفتار و عقيده شان پاكي مي ورزيدند؟» و در جاي ديگر مي فرمايد: «هم اكنون با برادران اسلامي خويش به واسطه تمايلات نا به جا و كجي ها و انحرافات و شبهات و تأويلات ناروا مي جنگيم.»

اين وضعيت پس از شهادت مولود كعبه علي (عليه السلام) به مراتب بدتر گرديد؛ زيرا معاويه يكه تاز ميدان بدعت و انحرافات شد و جامعه اسلامي را به سوي بي ديني سوق داد تا جايي كه ارزش هاي معنوي و الهي كم رنگ، دنيا و دنياگرايي ترويج و انباشت ثروت، ارزش گشت و دنياطلبان و زراندوزان بر بيت المال مسلمانان مسلط شدند و خلعت فرمان روايي به دوش نااهلاني چون عمروعاص ها گذاشته شد. در چنين احوالي است كه امام حسين (عليه السلام) خود را مكلّف به قيام مي داند؛ چرا كه از پيامبراكرم (صلي الله عليه وآله) شنيده است: هركس چنين اوضاع و احوالي را ببيند و درصدد دگرگوني آن برنيايد و با قول و فعلش اعتراض نكند، شايسته است كه خدا چنين كسي را به آن جايي كه ظالمان و تغييردهندگان دين خدا را مي برد، ببرد.»

از اين روست كه امام حسين (عليه السلام) اراده اصلاح جامعه نبوي و امر به معروف و نهي از منكر مي كند و مي فرمايد: «انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي، اريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنكر...» با اين هدف، راه دشت نينوا را پيش مي گيرد و در سرزمين تفتيده طف، خون پاك خويش را براي آبياري درخت نوپاي اسلام هديه مي كند تا بدينوسيله اسلام ناب را از دست نااهلان نجات داده و راه انحراف را مسدود و مسير حق را به بندگان خدا نشان دهد.

شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد: «ژان پل سارتر مي گويد: من كاري كه مي كنم ضمناً جامعه خود را به آن كار ملتزم كرده ام، و راست هم هست هر كاري شما بكنيد، كار بد يا خوب، جامعه خود را به آن كار ملتزم كرده ايد خواه ناخواه كار شما موجي به وجود مي آورد، تعهدي براي جامعه ايجاد مي كند، بايدي است براي خود شما و بايدي است براي اجتماع؛ يعني هر كاري ضمناً امر به اجتماع است و اين كه تو هم چنين كن.»

و اين واقعيت را مي توانيم در حركت ها و جنبش هايي كه عليه ظلم و ظالم به تأسّي از حركت سيدالشهدا (عليه السلام) صورت گرفته، به خوبي مشاهده كنيم. به اين ترتيب، يكي از پيامدهاي اجتماعي نهضت عاشورا، احياي امر به معروف و نهي از منكر است. البته، نقش برجسته سيدالساجدين (عليه السلام) و عقيله بني هاشم، زينب كبري (عليها السلام)، را در تبليغ و ترويج فرهنگ والاي عاشورا نمي توان ناديده گرفت، آري:



سرّ ني در نينوا مي ماند اگر زينب نبود

كربلا در كربلا مي ماند اگر زينب نبود



در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب

پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود