بازگشت

در چادرهاي حسيني چه گذشت؟


در شب عاشورا در ميان خيمه هاي ياران امام، جنب و جوش فوق العاده اي به چشم مي خورد. برخي سلاح خود را براي جنگ آماده مي ساختند؛ عده اي مشغول عبادت و مناجات و راز و نياز با پروردگار بودند و بعضي هم با قرآن اُنس گرفته بودند.

از ضحاك بن عبداللّه مشرقي نقل شده است كه در شب عاشورا، هرچند لحظه يك بار، گروهي سواركار از لشكريان عمربن سعد به عنوان مأموريت و نظارت به پشت خيمه هاي حسين بن علي عليه السلام مي آمدند و به وضع اين خيمه نشينان سر مي كشيدند. يكي از آنان صداي امام را كه اين آيه شريفه را مي خواند، شناخت: «ولا يحسبنّ الذين كفروا انّما نملي لهم خيرٌ لأنفسهم انّما نملي لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذابٌ مهين ماكان اللّه ليذر المؤمنين علي ما أنتم عليه حتي يميزالخبيث من الطيب...» [1] .

آنان كه كفر ورزيدند، گمان نبرند مهلتي كه به آنان مي دهيم، به نفع آنها است؛ بلكه به آنان مهلت مي دهيم تا برگناهان خود بيفزايند و براي آنان عذابي است ذلت بار. خداوند مؤمنان را بر اين وضعي كه هستند، واگذار نخواهد نكرد تا بد را از نيك و ناپاك را از پاك جدا سازد.

آن مرد با شنيدن اين آيه، گفت: به خدا سوگند! افراد نيك، ما هستيم كه خدا ما را از شما جدا كرده است. «بُرَيْر» جلو آمد و به او پاسخ داد: اي مرد فاسق! خدا تو را در صف پاكان قرار داده است؟ به سوي ما برگرد و از اين گناه بزرگ خود توبه كن؛ به خدا سوگند كه ماييم افراد پاك. آن مرد از روي استهزاء گفت: «و انا ذلك من الشاهدين؛ من نيز بر اين شهادت مي دهم»، آن گاه به سوي اردوگاه لشكر ابن سعد برگشت. [2] .


پاورقي

[1] آل عمران/178 و 179.

[2] سخنان حسين بن علي از مدينه تا کربلا، ص 209، به نقل از تاريخ طبري.