بازگشت

تأثير خواص در حيات دين


براي بيمار كردن حيات ديني اولين راه، نفوذ در رجال ديني، حكام، فرماندهان، شخصيتهاي رده اول و سپس نفوذ در فرهنگ عامه است. از اين راه ها زمينه ها مستعد و فعال مي شود و كم كم به زمينه هاي بي تفاوتي تبديل مي شود. سپس اعتقادات اجتماعي را گرفت و برد سراغ زندگي فردي و تا آنجا رساند كه «با حكومت نمي شود درگير شد». «با مشت خالي نمي توان بر سندان كوبيد». با رواج اين فلسفه ها آن حياتي كه ما اشاره كرديم، يعني حضور دين در همه ي مظاهر اجتماعي، از آن گرفته مي شود. اما اين كار، يكروزه و دو روزه نمي شود، آن كسي كه مي خواهد با حيات دين مبارزه كند بايد خيلي استاد باشد كه از كجا شروع كند، با چه وسيله اي شروع كند و چگونه حركت كند كه احساس بيماري نشود. ميكروبهايي كه وارد بدن انسان مي شوند و حيات او را مختل مي كند، قسمي از آنها به گونه اي هستند كه حتي چندماه، خود شخص هم متوجه نمي شود، ولي جهازهاي حياتي را تضعيف مي كند و آهسته آهسته پيشروي مي كند.

يك وقت مي بيند كه يكي از اين جهازها درست نمي تواند كار بكند. در اين صورت براي معالجه، زمان بيشتري هم لازم است، معلوم هم نيست كه به راحتي به حالت اول برگردد. حيات دين در جامعه نيز به معنايي كه براي حيات دين گفتيم، اينگونه مبتلا به ميكروب مي شود. هر چه زودتر متوجه اين ميكروب بشوند و مقابله را شروع بكنند، پيشگيري است و هر چه ديرتر، منتهي به بيماري مي شود و معالجه سخت تر خواهد شد. بنابراين يكي از راه هاي ضعف و بيماري دين، نفوذ در مقامات عالي اجتماعي - سياسي جامعه و به ويژه حاكمان است.

لغزش يا انحراف در حاكمان به حدي در انحراف مردم مؤثر است كه گفته اند: الناس علي دين ملاكهم مردم هميشه به بالادستشان نگاه مي كنند. اگر ديديد كه آنها راجع به اموال عمومي اهميت مي دهند آنها هم اهميت مي دهند، يا خداي ناكرده در زندگيشان مظاهر اسلامي دارد ترك مي شود و مظاهر غير اسلامي مي آيد، آنها هم همين كار را مي كنند. همانطور كه در اين قرون اخير براي اسلام با همين نقشه عمل كردند و واقعا از راه نفوذ در زندگي حاكمان بويژه به گونه هايي عمل كردند كه ما مي گوييم، چطور در ظرف 60 سال كساني از كوفه آمدند به جنگ امام حسين، چطور مي شود چنين چيزي؟ ولي ديديم در ظرف مثلا 100 سال كمتر يا بيشتر كار به جايي رسيد كه برخي از روحانيون عالي مقام اسلامي به نقطه اي رسيدند كه تشكيك كردند اصلا حكومت در اسلام هست يا نيست و وظيفه بررسي حكومت براي ما هست يا نيست. چون ما امكاني نداريم نبايد اصلا اين مسأله را بررسي كنيم. مرحوم مقدس اردبيلي كتابي در فقه دارد به نام آيات الاحكام كه در آن وقتي به باب جهاد مي رسد مي نويسد چون مورد ابتلا نيست و امروز ما نيازي به آن داريم و نمي توانيم از آن بهره اي بگيريم، بهتر اين است كه اين بحث را رها كنيم. مهمتر از آن بخش قضا و قضاوت است كه از بخشهاي حساس حكومت است اما در كتابهاي فقهي به تمام زواياي آن پرداخته نشده است.