بازگشت

مجلس 47


مگر اين حديث نشنيده اي؛ كه چون روز قيامت مي شود، بنده را در موقف حساب مي آورند، كه صحيفه اش از حسنات خالي است، مأيوسانه راه جهنم پيش مي گيرد، حضرت رب الارباب به او خطاب مي كند.كه بنده ما به كجا مي روي، عرض مي كند: بسوي جهنم چون مستحق عذابم.

خطاب مي رسد، كه تو را نزد ما امانتي است، پس مي آورند دُرّي را كه از شعاع آن عرصات روشن مي شود،

عرض مي كند: كه من چنين دُرّي نداشته ام،

خطاب مي رسد؛ كه اين همان قطره اشكي است، كه در مصيبت كشته راه ما حسين از چشمت جاري شد و ما آن را در صدف مرحمت پروريديم، تا در امروز كه روز حسرت و درماندگي تو است تو را به كار آيد.

ما اين دُرّ را خريداريم به نزد انبياء ببر تا قيمت كنند. پس اين درّ را نزد


هر يك از انبيا مي آورد حواله به ديگري مي كنند، تا آن كه به نزد خاتم انبياء مي آورد. او مي فرمايد: كه نزد علي ببر، او مي فرمايد و به نزد فرزندم حسين عليه السلام ببر، چون به نزد آن مظلوم مي آيد. او را نوازش مي فرمايد. و به نزد عرش خدا مي آيد و عرض مي كند: كه اِلها قيمت دُرّ آن است، كه اين بنده را با پدر و مادرش ببخشي و ايشان را با من محشور سازي، خطاب مي رسد، كه ما او را و پدر و مادرش را به تو بخشيديم و در بهشت همسايه تو گردانيديم. [1] .


پاورقي

[1] ص 51.