بازگشت

امام حسين و حق و باطل


يكي از علت هاي اساسي قيام حسيني زنده نمودن حق و ريشه كن كردن باطل مي باشد. هم چنان در بيانات علي عليه السلام هم اين گونه است، در خطاب ها به امام زمان هم (عج) همين مطلب آمده؛ اي كسي باطل را ريشه كن مي نمايي و حق را حاكم و پايه هاي آن را استوار مي نمايي.

در انديشه و رفتار عملي حق طلبان چيزي جزء عمل به عدل و حق ارزشي ندارد و تمام دنيا و آن چه در آن وجود دارد. تا زماني ارزشمند است، كه وسيله تحقق واقعيت ها گردد. هم چنان كه حضرت علي عليه السلام به ابن عباس مي فرمايد: اين كفشهاي پاره از حكومت بر مردم براي من با ارزشتر است، مگر زماني كه به واسطه آن حقي را زنده نمايم و از مظلوم دفاع كنم. اين مضامين از انديشه علوي و حسيني است، كه دنيا در ديدگاه


آنها به سايه، باقي مانده غذا و عطسه بز تشبيه گرديده است.

خداوند در قرآن مي فرمايد: «جاءَ الْحَقُ وَ زَهَقَ الباطِلَ اِنَّ البَاطِل كَانَ زَهُوقا؛ [1] حق آمد و باطل نابود شد، به درستي كه باطل نابود شدني است».

حضرت امام حسين عليه السلام فرمود: «اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الْحق لا يُعمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الباطِلَ يُتَناهي عَنْهُ؛ [2] آيا نمي بينيد، به حق عمل نمي شود. و از باطل نهي نمي گردد». حال كه حق مورد بي توجهي حاكمان و مردم بي وفا و پيمان شكن قرار گرفت، حضرت فرمود: «اِنّي لا اَرَي المَوتَ اِلاَّ سَّعادَةَ وَ الحياةَ مَعَ الظَّالِمِينَ اِلاَّ بَرَماً؛ [3] به درستي كه من مرگ را جز سعادت، چيز ديگري نمي بينم و زندگي با ستمگران را جز ناكامي و تلخي نمي دانم».

در اين بيانات روشن است، كه زندگي واقعي در جامعه زماني تحقق مي يابد، كه واقعيت ها و حقايق مورد قبول مردم و در ميدان رفتار و كردار اجتماعي قرار گيرد. تا روح و روان انسان ها با آرامش در مسير حق و عدل همراه با انديشه و عمل طي طريق نمايند.

«قُل الحَقَّ وَ لَوْ كانَ مُرّاً؛ [4] حق را بگو اگر چه تلخ باشد».


پاورقي

[1] بحار، ج 15، ص 247.

[2] تحف العقول، ص 245.

[3] بحار، ج 44، ص 192.

[4] عوالي الآلي، ج 1،ص 90.