بازگشت

داستان


مردم مدينه و مبارزه با ستم (واقعه حَرِّه)؛ يزيد بعد از جريان عاشورا، دست به ظلمي ديگر زد و به وسيله پيرمرد بي باك و مريض و جسوري به نام «مسلم بن عقبة» مشهور به «مُسرِف» در بيست و هشتم ماه ذي الحجة


الحرام سال شصت و سوم هجري، در حالي كه دو ماه و نيم به مرگش مانده بود،دست به غارت و كشتار مردم مدينه از صغير و كبير زد و نسبت به قبر شريف پيامبر بي حرمتي نمود.

بعد از اينكه ظلم و فسق يزيد بر اهل مدينه واضح گرديد، عده اي كه از نزديك در شام اعمال شنيع او را ديدند، آمدند، فرماندارِ يزيد «عثمان بن محمد» و «مروان حكم» و ساير امويين را بيرون كردند، و مردم با «عبداللَّه بن حنظله غسيل الملائكة» بيعت كردند. يزيد كه شنيد، لشگري به فرماندهي «مسرف» روانه مدينه كرد.

مردم مدينه در بيرون مدينه در ناحيه اي به نام «سنگستان» براي دفاع آمدند و درگيري سنگيني رخ داد، عده اي از اهل مدينه كشته و به طرف قبر مطهر پيامبر گريختند.

لشگر «مسرف» آمدند و با اسبهاي خود وارد روضه، منوره شدند، آنقدر كشتند، كه مسجد و روضه منور پر از خون شد و تعداد كشته گان را قريب به يازده هزار نفر نوشتند.

براي نمونه يكي از جنايات و ظلم آنها را نقل مي كنيم: مردي از اهل شام از لشگر يزيد بر زني از انصار كه تازه طفلي زائيده بود و در بغلش بود، وارد شد و گفت: مالي برايم بياور، زن گفت: به خدا سوگند چيزي براي من نگذاشته اند، كه براي تو بياورم، گفت: تو و فرزندت را مي كشم. زن گفت: اين فرزند «ابن ابي كبشه انصاري» يار رسول خداست، از خدا


بترس. آن شامي بي رحم پاي كودك مظلوم را در حالي كه پستان در دهانش بود كشيد، و او را بر ديوار زد، كه مغز كودك بر زمين پراكنده شد. [1] .

چون مردم مدينه كشته هاي بسيار دادند، بزور بيعت با يزيد را قبول كردند، جز دو نفر؛ يكي حضرت امام زين العابدين عليه السلام و ديگري «علي بن عبداللَّه بن عباس» كه البته حاكم امام را فرا خواند و او بر «مسرف» وارد شد و مسرف رعب و ترسي در دلش جاي گرفت و امام را به قتل نرساند و علي بن عبداللَّه هم خويشان مادري او در لشگر مسرف بودند و آنها مانع از اين شدند، كه او را به قتل برساند. [2] .



بزرگ فلسفه قتل شاه دين اين است

كه مرگ سرخ به از زندگي ننگين است



نه ظلم كن به كسي و ني به زير بار ظلم برو

كه اين مرام حسين است و منطق دين است





پاورقي

[1] مدايني روايت کرده‏که بعد از واقعه حره هزار زن بي شوهر فرزند زنا متولد کردند و ايشان را اولاد الحره ناميدند که نتيجه تجاوز لشگر مسرف به دختران و زنان مدينه بود - تتمة المنتهي ص 39.

[2] الامامة و السياسة - اخبار الدول - تاريخ مسعودي.