بازگشت

محبت و نرمخويي


زماني كه حضرت موسي به همراهي برادرش هارون ماموريت مي يابد كه به سوي فرعون حركت كند و او را به توحيد فرا خواند شيوه و دستورالعمل الهي براي آنها اين گونه مقرر مي شود: «و قولا له قولا الينا لعله يتذكر او يخشي »: با فرعون به نرمي سخن گوييد شايد به ياد خدا افتد و ترس خدا را پيشه كند.

يكي از عوامل مهم موفقيت رسول گرامي اسلام نيز محبت و نرمخويي آن حضرت به شمار آمده است. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد: «و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك »: اگر تندخو و سخت دل بودي مردم از گرد تو متفرق مي شدند.

و درباره آن حضرت نقل شده است: به هنگامي كه يكي از كافران با تندي به آن بزرگوار پرخاش كرد اصحاب تصميم گرفتند با او به ستيز و نزاع برخيزند و حضرت آنها را نهي كرد و خود نسبت به آن مرد كافر محبت فراوان نمود و با خوشرويي از او استقبال كرد به حدي كه آن فرد تحت تاثير الطاف آن حضرت قرار گرفت و اسلام آورد. سپس حضرت رو به اصحاب خود فرمود: مثل من و شما همانند فردي است كه شترش سركش شده باشد و هر يك از مردم به آن شتر نهيبي زنند و آن شتر وحشي تر شود. اما صاحب شتر مي گويد من خود آشناترم، اجازه دهيد خودم او را رام مي كنم. و سپس صاحب آن او را رام مي كند. چنانكه ديديد كه اين فرد رام شد و اسلام را انتخاب نمود.

نمونه دوم: فردي از اهل شام كه نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت دشمني ديرينه داشت به مدينه مي آيد و به امام حسن و پدرش(عليهما السلام) اهانت مي كند. امام حسن (ع) با خوشرويي و كلمات ملاطفت آميز با او برخورد مي كند. شامي كه خود را در مقابل اقيانوسي از بزرگواري و فضيلت مشاهده مي كند، مي گويد: پيش از آنكه تو را ملاقات كنم تو و پدرت دشمن ترين مردم نزد من بوديد و اكنون محبوبترين فرد نزد من هستيد. و بدين ترتيب در رديف دوستداران و معتقدان خاندان پيامبر قرار گرفت.

نمونه چهارم: زهير بن قين از افرادي بود كه دوست نمي داشت با امام حسين (ع) روبرو شود. همراهان او مي گويند ما جمعي بوديم كه به هنگام مراجعت از مكه وقتي در بين راه به امام حسين مي رسيديم از او كناره مي گرفتيم زيرا كه حركت به همراهي حضرت ناخوشايندمان بود. در يكي از منازل بين راه مجبور به ماندن در محلي شديم كه امام حسين (ع) نيز در آنجا بود. امام قاصدي را به سوي زهير روانه كرد و از او خواست كه با حضرت ملاقات كند. زهير به خدمت حضرت رفت و زماني نگذشت كه شاد و خرم با چهره اي برافروخته برگشت و دستور داد كه خيمه او را نزديك سراپرده حضرت نصب كنند. بدين گونه بود كه با برخورد نيك امام حسين (ع) در رديف شهداي كربلا قرار گرفت.

نمونه پنجم: وقتي كه مردي نصراني به امام باقر(ع) جسارت فراوان مي كند حضرت به او مي فرمايد: «ان كنت صدقت غفر الله لها و ان كنت كذبت غفر الله لك »: اگر آنچه گفتي راست است خداوند از كرده مادر من درگذرد و اگر دروغ مي گويي خداي تو را بيامرزد. راوي اضافه مي كند: چون مرد نصراني اين بردباري و بزرگواري را كه از حوصله بشر بيرون است ديد و پشيمان شد و مسلماني اختيار كرد.