بازگشت

يك محقق اروپائي و فداكاري حسين


به طوري كه گفتيم در (استراسبورك) واقع در كشور فرانسه مركزي وجود دارد براي مطالعه در مذهب شيعه دوازده امامي. بايد گفت كه مركز مطالعه در مذهب شيعه دوازده امامي وابسته است به يك مركز بزرگتر براي مطالعه در مذاهب توحيدي يعني مذاهبي كه پيروان آن معتقد به خداوند يگانه مي باشند. مطالعه دانشمندان آن مركز داوطلبانه است و هيچ يك از دانشمندان كه در مركز مطالعه مربوط به مذهب شيعه دوازده امامي كار مي كنند، از كسي مزد يا پاداش ديگر، دريافت نمي نمايند. آن چه آنها را وادار


كرده كه در مذهب شيعه مطالعه كنند دو چيز است: اول عشق به مطالعه در مذهب شيعه دوازده امامي. دوم اين است كه همه آن ها استادان دانشگاه هستند يا اين كه دانشمندان وابسته به انستيتوهاي علمي مي باشند و هر استاد دانشگاه يا وابسته به يك موسسه علمي، از مطالعه خود، براي پيشرفت كارش نتيجه مي گيرد - [1] .

يكي از دانشمندان آن مركز تحقيقات، (فرانسيسكو - گابريلي) نشان داده كه كشته شدن حسين (ع) در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري به شرحي كه تا اين جا گفته شد و دنباله آن خواهد آمد از عوامل اصلي توسعه مذهب شيعه بوده و قسمت اعم تبليغات (آل بويه) بر مبناي چگونگي كشته شدن حسين (ع) و خويشاوندان و دوستانش استوار بوده است. فرانسيسكو - گابريلي استاد دانشگاه روم، راجع به (اثر كشته شدن حسين (ع) در توسعه مذهب شيعه) مي گويد سلاطين آل بويه پايه تبليغات خود را براي توسعه مذهب شيعه بر اساس وقايع روز دهم حرم سال شصت و يكم هجري قرار داده بودند و آن تبليغات آن قدر موثر بود كه آن ها براي توسعه مذهب شيعه ضروري نديدند كه مبادرت به اعمال زور بكنند. وقتي آل بويه كه مذهب تشيع داشتند در شرق ايران به سلطنت رسيدند اكثر سكنه ايران، از ساير فرقه هاي اسلامي بودند و مذهب تشيع نداشتند. در قديم رسم اين بود كه وقتي زمامداري به قدرت مي رسيد، درصدد برمي آمد كه با زور، تمام اتباع خود را پيرو مذهب خويش بكند و ديديم كه در دوره خلفاي عباسي، بر سر موضوع قديم يا حادث بودن قرآن چه ستم ها بر مردم رفت و هر خليفه كه عقيده داشت قرآن قديم است تمام كساني را كه عقيده به حادث بودن قرآن داشتند به قتل مي رسانيد و هر خليفه كه معتقد بود قرآن حادث است تمام كساني را كه عقيده به قدمت قرآن داشتند هلاك مي كرد. در صورتي كه مسئله حدوث و قدمت قرآن، جزو اصول دين اسلام نبود و خلفاي عباسي اصول دين اسلام را (توحيد - نبوت - معاد) مي دانستند و هر كس به اين سه اصل عقيده داشت مسلمان بود و در جامعه اسلامي داراي مصونيت كامل. معهذا هزارها بي گناه فقط به مناسبت اين كه نظريه شان راجع به قدمت يا حدوث قرآن، مغاير با نظريه خليفه بودجان سپردند در صورتي كه مسئله قدمت يا حدوث قرآن، در صدر اسلام وجود نداشت و اثري از اين موضوع ديده نمي شود، نه در دوره پيغمبر اسلام (ص)، نه در دوره خلفاي راشدين. با توجه به سوابق امر، و اين كه سلاطين آل بويه در دوره اي سلطنت ردند كه هنوز خلفاي عباسي، مشغول خلافت بودند و هر كه با نظريه خليفه راجع به قدمت يا حدودث قرآن مخالف بود معدوم مي گرديد، بايستي انتظار مي داشتند كه سلاطين آل بويه هم براي رواج مذهب خود كه مذهب شيعه اثني عشري بود متوسل بزور شوند و هر مسلمان را كه مذهبي اثنا عشري ندارد به قتل برسانند. در صورتي كه در


تمام دوره سلطنت آل بويه اتفاق نيفتاد كه حتي يك نفر از اتباع سلاطين بويه بجرم اين كه مذهبي غير از مذهب شيعه دوازده امامي دارند مورد آزار قرار بگيرند و كسي زندگي را بر آن ها تنگ كند تا اين كه مجبور بشوند مذهب شيعه دوازده امامي را بپذيرند. روش سلاطين آل بويه را نبايد با روش شيعيان فرقه اسماعيليه اشتباه كرد. شيعيان فرقه اسماعيليه بعد از روي كار آمدن حسن صباح، براي پيش بردن عقيده خود سختگيري و خونريزي كردند اما سلاطين آل بويه كه مدت يكصد و ده سال سلطنت كردند و سلسله آن ها در سال 1055 ميلادي مطابق با 447 هجري قمري منقرض گرديد، براي رواج مذهب شيعه اثنا عشري سختگيري نكردند در صورتي كه اقتضاي زمان، ايجاب مي كرد كه سختگيري كنند و در همان دوره، خلفاي عباسي، هر كس را كه راجع به قرآن، نظريه اي غير از آن ها داشت مي كشتند. وسيله تبليغ سلاطين آل بويه فقط وقايع روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري در كربلا بود و شرح آن وقايع راجع به كشته شدن همراهان حسين (ع) و آن گاه خود او، آن قدر در مستمعين اثر مي كرد كه به تدريج مذهب شيعه دوازده امامي را مي پذيرفتند بدون اين كه از طرف حكومت وقت فشاري بر كسي وارد بيايد. قبل از سلاطين آل بويه در ايران روز دهم حرم كه روز كشته شدن حسين (ع) است و روز هيجدهم ماه ذيحجه كه روز غدير خم مي باشد، تذكري به عمل نمي آمد. اين دو تاريخ بر عموم مسلمين مجهول بود مگر بر كساني كه كتب تاريخي را مي خواندند. سلاطين آل بويه اين دو تاريخ را مشهور كردند بدون اين كه كسي را مجبور نمايند كه در روز هيجدهم ماه ذيحجه و دهم ماه محرم مبادرت به تذكر كند و خود شيعيان در آن دو روز، مراسم عيد و عزا را به جا مي آوردند. بايد دانست كه قبل از روي كار آمدن آل بويه شيعيان دوازده امامي خود را شناسانيده بودند اما از وقايع روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري براي توسعه مذهب شيعه دوازده امامي استفاده نمي كردند. شرح وقايع روز دهم محرم قبل از اين كه آل بويه بر سر كار بيايند در كتاب ها نوشته شده بود ولي شيعيان از وقايع روز دهم محرم به اصطلاح امروز استفاده پروپاگاندي نمي كردند. ابوالفرج اصفهاني مولف معروف كه در سال 356 هجري قمري زندگي را بدرود گفت با اين كه از لحاظ نژادي اموي بود و مي دانيم كه امويان كمال دشمني را با خاندان علي بن ابي طالب (ع) داشتند كتاب (مقاتل الطالبين) را نوشت. در اين كتاب ابوالفرج اصفهاني شرح كشته شدن علي بن ابي طالب (ع) و حسين (ع) و ساير ائمه شيعه دوازده امامي را نوشته اما در كتاب او چيزي تازه به چشم نمي رسد و مجموعه ايست از تواريخي كه قبل از او راجع به قتل علي بن ابي طالب (ع) و حسين (ع) نوشته بودند.

كتاب (مقاتل الطالبيين) ابوالفرج اصفهاني معروف نيست براي اين كه هر كس كه اهل كتاب است (ابوالفرج اصفهاني) را به اسم نويسنده كتاب (اغاني) مي شناسد و اين كتاب طوري بين كتاب شناس ها معروف شده كه به كتابهاي ديگر ابوالفرج اصفهاني توجه ندارند در صورتي كه ابن النديم صحاف از پانزده كتاب نام مي برد كه همه را ابوالفرج اصفهاني تاليف كرده است.

ابوالفرج اصفهاني در كتاب مقاتل الطالبيين راجع به كشته شدن علي بن ابي طالب (ع)


و پسرش حسين (ع) در كربلا اطلاعي جديد به ما نمي دهد اما نسبت به علي (ع) و حسين (ع) ابراز ارادت مي نمايد و همين موضوع سبب گرديده كه (گولدزيهر) دانشمند اسلام شناس و ايران شناس آلماني كه در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي داراي نام شد، تصريح مي كرد كه ابوالفرج اصفهاني شيعه وبده است و من در شيعه بودن او ترديد ندارم. ابوالفرج اصفهاني بعد از اين كه كتاب اغاني را نوشت آن را به سيف الدوله حمداني از پادشاهان آل حمدان كه شيعه بودند تقديم كرد و كتاب الطالبيين را هم به سيف الدوله تقديم نمود و اين دو قرينه نيز نشان مي دهد كه ابوالفرج اصفهاني شيعه مذهب بوده است. ابوالفرج اصفهاني با اين كه مردي توانگر بود چون امراي زمان خيلي به او پول مي رسانيدند پيوسته كثيف بود و هرگز جامه خود را عوض نمي كرد و يك جامه را آن قدر مي پوشيد تا اين كه ژنده شود و بعد جامه ديگر در بر مي كرد. چون صحبت از شيعه بودن ابوالفرج اصفهاني شد مي گوئيم كه بنابر گفته گولدزيهر دانشمند آلماني و همچنين بنابر تصريح فانسيسكو گابريلي دانشمند معاصر و استاد دانشگاه روم ابن النديم صحاف معروف هم شيعه بوده است. يكي ديگر از قيافه هاي برجسته قرن چهارم هجري از لحاظ تبليغ مذهب شيعه از راه استفاده تبليغي از كشته شدن حسين (ع) در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري در كربلا (شريف راضي) است. شريف راضي در بغداد پايتخت خلفاي عباسي مي زيست و در همانجا براي توسعه مذهب شيعه تبليغ مي كرد و داراي لقب (نقيب الاشراف) بود. شريف راضي چون در شهر بغداد مردي مشهور بود، چاره اي نداشت جز اين كه با خلفاي عباسي كنار بيايد و به همين جهت پيوسته جامه سياه كه مخصوص عباسيان بود مي پوشيد. اما با اين كه بيم آن مي رفت كه كشته شود، از شرح كشته شدن حسين (ع) در منطقه كربلا براي توسعه مذهب شيعه استفاده مي نمود، او هم مثل ابوالفرج اصفهاني مجموع اخبار مربوط به كشته شدن حسين (ع) و ياران او را در مجموعه اي جمع كرد. در مجموعه او هم واقعه تاريخي بدون سابقه اي ديده نمي شود ولي اين فايده را دارد كه جامع است. اما كار بزرگ شريف راضي، آن هم در پايتخت خلفاي عباسي، جمع آوري آثار مكتوب علي بن ابيطالب (ع) است و اگر شريف راضي آن آثار را كه عبارت است از (نهج البلاغه) و خطبه هاي علي بن ابيطالب جمع آوري نمي كرد بيم آن مي رفت كه امروز نهج البلاغه و خطبه هاي علي بن ابي طالب (ع) وجود نداشته باشد. بانوي دانشمند معاصر ايتاليائي به اسم (ولجيا و گليه ري) عضو انستيتوي تاريخي شهر ناپل (در ايتاليا) تحقيقي سودمند راجع به شريف راضي كرده و گفته است كه نزد شيعيان، كاري كه شريف راضي از لحاظ جمع آوري نهج البلاغه و خطبه هاي علي بن ابي طالب (ع) كرد، بعد از جمع آوري آيات قرآن، بزرگترين كار ادبي به شمار مي آمد زيرا همان طور كه اگر آيات قرآن، در زمان خليفه سوم جمع آوري نمي شد،بعد از مرگ كساني كه آيات قرآن را از حفظ داشتند آيات براي نسل هاي آينده مسلمين از بين مي رفت اگر شريف راضي نهج البلاغه و خطبه هاي علي بن ابي طالب (ع) را جمع آوري نمي كرد شايد امروز شيعيان از آن ها اطلاع نداشتند و شيعيان نهج البلاغه و خطبه هاي علي (ع) را بعد


از قرآن فصيح ترين كلام مي دانند كه در زبان عربي نوشته شده است و تحقيقي كه خانم ولجيا - واگليه ري راجع به جمع آوري نهج البلاغه و خطبه هاي علي بن ابي طالب (ع) از طرف شريف راضي كره از حيث سودمند بودن شبيه است به تحقيقي كه پروفسور (بلاشر) فرانسوي راجع به جمع آوري آيات قرآن در زمان خليفه سوم كرده است [2] يكي ديگر از چهره هاي برجسته كه در تبليغ شيعه در قرن چهارم بدون اثر نبوده المتنبي است. فرانسيسكو گابريلي مي گويد من المتنبي (م - ت - ن - با) را فقط يك شاعر مداح مي دانستم و فكر نمي كردم كه او اثري باشد ولي بعد از اين كه تحقيق پروفسور بلاشر فرانسوي را راجع به متنبي خواندم و نظريه (لوئي ماسين يون) فرانسوي را راجع به همان شخص از نظر گذرانيدم نظريه ام راجع به متنبي تغيير كرد. متنبي مردي بود كه آغاز جواني را در كوفه، بين شيعيان بسر برد و بعد از آن به سوريه رفت و در آن جا هم بين شيعيان بسر مي برد و مي دانيم كه شاعري بود توانا و يكي از بهترين آثار شعري خود را كه (عضديه) نام دارد به عضد الدوله امير معروف (بويه) تقديم كرده و بر كسي پوشيده نيست كه عضد الدوله، شيعه بوده است. فرانسيسكو گابريلي مي گويد بعد از اين كه اثر دو محقق فرانسوي مذكور را راجع به متنبي خواندم به آثار او مراجعه كردم و مشاهده نمودم كه در بعضي از آثار او از مذهب شيعه تبليغ شده اما نه مذهب شيعه معتدل، مثل مذهبي كه سلاطين (آل بويه) داشته اند بلكه شيعه افراطي مثل عقيده مذهبي اسماعيليان آن عصر و قرمطيان و در بعضي از اشعار متنبي به خصوص تمايل قرمطي ديده مي شود و فرانسيسكو گابريلي مي گويد كه المتنبي كه يك زمان دعوي پيغمبري هم كرد و گفت كه وي (نبي) مي باشد و اسم المتنبي نيز به همين علت روي او گذاشته شد يك مبلغ مذهب شيعه دوازده امامي نبوده ولي در بعضي از اشعار خود نشان داده كه داراي تمايل شيعيان افراطي آن عصر مي باشد و متنبي شاعر عرب، تقريبا تمام دوره عمر را با شيعيان گذرانيده بود. استفاده از وقايع روز دهم محرم طوري مذهب شيعه دوازده امامي را توسعه داد كه قبل از اين كه سلجوقيان بر آسياي صغير مسلط شوند سكنه بعضي از كشورهاي آسياي صغير شيعه دوازده امامي بودند و مردم بعضي از كشورهاي شام مذهب شيعه دوازده امامي داشته اند و يگانه وسيله موثر تبليغ شيعيان چيزي نبود غير از ذكر وقايع روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري در كربلا مي دانيم كه مغول ها قبل از اين كه بر خاور ميانه مسلط شوند مسلمان نبودند و بعد از اين كه مسلمان شدند توجهي به مذهب شيعه نداشتند. اما يكي از سلاطين آن ها به اسم (اولجاي تو) اولين مرتبه كه شرح وقايع روز دهم محرم سال شصت و يكم را شنيد شيعه دوازده امامي شد. بعد از اين كه سلجوقيان بر آسياي صغير مسلط شدند چون نخواستند كه مذهبي غير از مذهب آن ها در آن جا وجود داشته باشد درصدد برآمدند كه مذهب شيعه دوازده امامي را از بين ببرند. شيعيان آسياي صغير مجبور به تقيه شدند و به طوري كه (ماريان موله) فرانسوي


دانشمند معاصر گفته شيعيان علامت دو (واو) كه به طور معكوس روي هم قرار مي گرفت و در تزيين و به خصوص تزيين اطاق هاي منازل به كار مي رفت علامت رسمي (و پنهاني) خود كردند و دو (واو) به حروف ابجد معناي (دوازده) را داشت يعني شيعه دوازده امامي. سقوط خلافت پانصد ساله عباسيان در بغداد در آغاز نيمه دوم قرن هفتم هجري، بزرگترين مانع را در راه توسعه مذهب شيعه دوازده امامي از بين برد، گر چه بعد از سقوط خلافت عباسيان در بغداد، مماليك كه از نژاد قفقازي بودند درصدد برآمدند كه در مصر، خلافت را تجديد نمايند اما از لحاظ شيعيان، يك مانع بزرگ نبودند و در دنياي اسلامي هم كسي مماليك مصر را جانشين خلفاي عباسي نمي دانست.

بعد از سقوط خلافت عباسيان، گرچه بزرگترين مانع در راه توسعه مذهب شيعه از بين رفته بود. معهذا شيعيان براي توسعه مذهب خود روش دوره آل بويه را ادامه دادند براي اين كه روش مزبور يعني استفاده تبليغي از وقايع روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري، فايده اش را به ثبوت رسانيده بود. منتها در بعضي از دوره ها در بين شيعيان كساني پيدا نمي شدند كه بتوانند از وقايع روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري براي توسعه مذهب شيعه استفاده كنند. اما هر زمان كه بين شيعيان مردي پيدا شد كه توانست خود را نشان بدهد و از وقايع روز دهم محرم، به خوبي استفاده نمايد مذهب شيعه يك يا چند گام به جلو برداشت. عقيده شيعيان اين است كه كشته شدن حسين (ع) و خويشاوندان و يارانش در روز دهم محرم به توسعه و تقويت اسلام كمك كرد. اين نظريه اگر در مورد تمام فرقه هاي اسلام درست نباشد بدون ترديد در مورد فرقه شيعه درست است و قوت و توسعه مذهب شيعه تا زمان روي كار آمدن شاه اسماعيل صفوي در ايران مرهون كشته شدن حسين (ع) و خويشاوندان و يارانش در كربلا بوده است. في المثل مردي مثل (جمال الدين حلي) در شهر (حله) در عراق در حالي كه محاط از مخالفين مذهب شيعه بوده فقط با استفاده از شرح كشته شدن حسين (ع) و يارانش مي توانسته به نفع مذهب شيعه دوازده امامي تبليغ كند. گر چه بعد از بين رفتن خلافت عباسيان، امراي محلي در شرق نسبت به مذهب شيعه روي خوش نشان نمي دادند ولي درصدد قتل شيعيان برنمي آمدند مگر بعد از اين كه در آسياي صغير حكومت از دست سلجوقيان به در رفت. به طور كلي تا زمان روي كار آمدن سلسله صفويه در ايران، شيعيان دوازده امامي براي توسعه مذهب خود هيچ وسيله موثر غيز از شرح دادن وقايع روز دهم محرم در كربلا نداشته اند و يگانه نيروي معنوي كه سبب توسعه مذهب شيعه بين فرق ديگر اسلامي گرديد همين موضوع بود. ولي بعد از اين كه شاه اسماعيل صفوي روي كار آمد وسايل ديگر هم براي توسعه مذهب شيعه به كار رفت. در آسياي صغير بعد از اين كه حكومت از دست سلجوقيان به در رفت و آل عثمان بر تمام آسياي صغير مسلط شد كانون هاي شيعه دوازده امامي در آن منطقه باقي ماند و بعد از اين كه خلافت عباسيان از بين رفت، در اكثر سكه هاي امراي سلجوقي و تركمان آسياي صغير اسم چهار خليفه اوليه اسلام


ديده مي شود و امراي سلجوقي و تركمان براي علي بن ابي طالب (ع) كه شيعيان او را امام اول مي دانند قائل به احترام بودند و نامش را مثل سه خليفه ديگر در سكه هاي خود ثبت مي كردند. اثر تبليغي كشته شدن حسين (ع) از لحاظ توسعه مذهب شيعه اختصاص به خاور ميانه و شرق نزديك نداشته بلكه اثر آن حتي به قاره افريقا هم كشيده شده است و شيعياني كه اكنون در مشرق افريقا هستند بازماندگان كساني مي باشند كه در قديم بر اثر تبليغ شيعه داراي مذهب دوازه امامي گرديدند و موضوع اصلي تمام مبلغين مزبور كه از ايران به افريقاي شرقي رفتند مسئله كشته شدن حسين (ع) در كربلا بوده است. به نظر مي رسد كه مبلغين مزبور، همه در دوره سلطنت پادشاهان بويه راه افريقاي شرقي را پيش گرفتند. ما نمي توانيم بگوئيم كه آيا آن ها فقط براي تبليغ به افريقاي شرقي و نقاطي كه به اسم زنگبار و سومالي و كنيا خوانده مي شود رفتند با اين كه بازرگانان شيعه مذهب بودند كه براي تجارت راه افريقا را پيش گرفتند و در نقاط مذكور در فوق تجارتخانه تاسيس كردند و ماندني شدند و چون داراي مذهب شيعه بودند از موضوع كشته شدن حسين (ع) در كربلا استفاده كردند و عده اي از سكنه بومي را متمايل به مذهب شيعه نمودند و در سومالي و كنيا مساجدي ساختند. فرانسيسكو گابريلي مي گويد در دوره يكصد و ده ساله سلطنت پادشاهان آل بويه اتفاق نيفتاد كه آن ها هيئتي از مبلغين را مامور تبليغ مذهب شيعه در كشورهاي ايران يا كشورهاي ديگر بكنند و اگر كرده باشند بر ما پنهان است چون اثري از آن در تاريخ وجود ندارد. لذا به نظر مي رسد تمام كساني كه در دوره سلطنت پادشاهان بويه براي توسعه مذهب شيعه دوازده امامي تبليغ مي كردند با اراده با اراده خود و بدون اين كه ماموريتي داشته باشند از وقايع روز دهم محرم در كربلا استفاده مي نمودند و مبادرت به تبليغ مي كردند و فقط ايمانشان آن ها را تشويق مي كرده كه تبليغ كنند و كسي از آن بابت چيزي به آن ها نمي داده است و به طور كلي به قول گابريلي هيچ يك از فرقه هاي اسلامي يك سازمان مذهبي دائمي مثل سازمان كليساي كاتوليكي نداشته اند تا اين كه به طور هميشگي براي تبليغ مذهب اقدام كند.


پاورقي

[1] در اروپا و آمريکا استاد دانشگاه مجبور است که يک (تحقيق ابتکاري) داشته باشد يعني در رشته‏اي تحقيق کند که قبل از او کسي در آن رشته تحقيق نکرده است و گرنه از نظر مي‏افتد و يکي از علل توجه دانشمندان غرب به چيزهائي که در نظر ما عجيب جلوه مي‏کند (مثل تحقيق در لهجه نطنزي يا سمناني)همين موضوع مي‏باشد - مترجم.

[2] تحقيق پروفسور بلاشر فرانسوي راجع به جمع آوري آيات قرآن در سال قرآن در سال يک هزار و سيصد و بيست و شش خورشيدي به ترجمه مترجم اين تحقيق، در مجله خواندني‏ها منتشر گرديد.