بازگشت

چند كلمه راجع به قامت عباس بن علي


در بين آن چهار برادر عباس بن علي، داراي كنيه ابوالفضل از همه بلند قامت تر بود و از حيث قامت بلند و پيشاني بلند به عموي بزرگش عباس بن عبدالمطلب شباهت داشت. عباس بن عبدالمطلب (برادر ابوطالب بن عبدالمطلب) در بين اعراب به بلندي قامت و پيشاني بلند معروف بود. هم اوست كه ضرب المثل معروف اعراب به اين مضمون (يقبل المراه و هي في هودجها) درباره اش وضع شده است. يك بار كه يكي از زن هاي جوان و محبوب (عباس بن عبدالمطلب) مي خواست به مسافرت برود در حالي كه سوار بر پالكي بر پشت شتر بود، شوهرش براي خداحافظي به وي نزديك شد و زنش را در پالكي (در حال ايستادن شتر) بوسيد. از آن به بعد ضرب المثل فوق به وجود آمد و معناي آن چنين است. (مي تواند زن را در پالكي اش ببوسد). بين اعراب آن ضرب المثل از آن به بعد در مورد هر كس كه قامت خيلي بلند بود گفته مي شد بدون اين كه آن مرد كسي را در پالكي بوسيده باشد. عباس بن علي مثل عموي بزرگش عباس بن عبدالمطلب بلندقامت بود بدون اين كه اندامش بدون تناسب باشد و پيشاني بلند داشت بدون اين كه موي سرش ريخته باشد. عباس بن عبدالمطلب داراي كنيه ابوالفضل بود و عباس بن علي برادر حسين (ع) نيز داراي كنيه ابوالفضل. مي دانيم كه رسم اعراب اين بود كه اسم پسر خود را بر خويش مي نهادند و خود را پدر آن پسر مي خواندند و (ابوالفضل) يعني پدر (فضل) و فضل پسر عباس بن علي بود و غير از او پسري ديگر به اسم (عبيدالله) داشت. عباس بن علي مكني به ابوالفضل - و عبدالله بن علي - و جعفر بن علي - و


عثمان بن علي از بطن (ام البنين كلابي) زوجه علي بن ابي طالب (ع) به دنيا آمده بودند و بزگترين آن ها (ابوالفضل) بيست و هفت سال از حسين (ع) كوچكتر بود. آن چهار برادر با اين كه از لحاظ مادر، با حسين (ع) برادر نبودند علاقه اي زياد به برادر بزرگ خود داشتند بعضي بر آن بوده اند كه علاقه برادران امي حسين (ع) نسبت به او ناشي از قانون (اورگانيك) عرب باديه بود كه در هر قبيله يكي براي همه خود را به كشتن مي داد و همه براي يك نفر خويش را فدا مي كردند [1] .

در اين كه اعراب داراي حميت بودند و براي حمايت از افراد قبيله جان فدا مي كردند ترديدي نيست معهذا ديده نشده كه فداكاري در راه يكي از افراد قبيله، مثل فداكاري خويشاوندان حسين (ع) از قبيله هاشمي، در راه وي آن طور كه روز دهم محرم سال 61 هجري قمري ديده شد كامل باشد. در قبايل ديگر هنگامي كه مقرر بود براي حمايت از يكي از افراد قبيله جان فدا كنند كساني از فدا كردن جان به علت كهولت و لزوم تامين معيشت صغار خودداري مي نمودند و حمايت عملي را كه توام با فدا كردن جان بود به جوانان وا مي گذاشتند. اما در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري، از چند مورد استثنائي گذشته، تمام كساني كه در منطقه كربلا، براي طرفداري از حسين (ع) خود را فدا كردند داراي زن ها و فرزندان بودند و بعضي از آن ها خود رئيس قبيله به شمار مي آمدند و در بين آن ها حتي يك مرد هفتاد و سه ساله وجود داشت. ما از شماره دقيق سنوات عمر پيرمرداني كه در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري براي حمايت از حسين (ع) كشته شدند، اطلاع نداريم براي اين كه در عربستان ثبت احوال وجود نداشت كه تاريخ دقيق تولد هر كس ثبت شود. ولي قيافه بعضي از كساني كه در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري براي حمايت از حسين كشته شدند نشان مي داد كه سنين


عمر آن ها از شصت گذشته و يكي از آن ها كه (عبدالله بن يزيد قيسي) نام داشت خود مي گفت كه هفتاد و سه سال از عمرش مي گذرد. (حنظله بن عمرو شيباني) كه در آن روز براي حمايت از حسين (ع) به جنگ رفت و كشته شد مردي شصت و پنج ساله بود و خود رئيس يك قبيله به شمار مي آمد. (مسعود بن بشر خثعمي) كه او نيز رئيس يك قبيله بود و در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري قمري براي حمايت از حسين (ع) به قتل رسيد يك مرد شصت ساله محسوب مي شد. (عمران بن عجلان انصاري) در آن روز با اين كه به ظاهر مردي هفتاد ساله بود و رياست يك قبيله را داشت براي حمايت از حسين (ع) خود را به كشتن داد. هيچ يك از اين مردان سالخورده و همچنين مردان سالخورده ديگر، چون (قاسط بن طهير) و (عبدالرحمن بن عبدالله ارحسبي) و (حيان بن حارث ازدي) و ديگران كه با وجود سالخوردگي و داشتن زن ها و فرزندان، در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري براي حمايت از حسين (ع) كشته شدند از قبيله بني هاشم نبودند تا اين كه بگوئيم چون عضو آن قبيله به شمار مي آمدند به حكم تعصب عرب و قانون اورگانيك زندگي اعراب بدوي، چاره نداشتند جز اين كه براي حمايت از حسين (ع) جان فدا نمايند. (احمد بن حنبل) پيشواي معروف مذهب حنبلي و يكي از علماي بزرگ سني كه گفتيم در 241 هجري زندگي را بدرود گفت و مشهور است كه يك ميليون حديث در خاطر داشت و كتاب (المسند) او در بيست و چهار جلد نوشته شده و كتاب ديگرش به اسم (مناقب علي بن ابي طالب) معروف مي باشد مي گويد فداكاري سربازان حسين (ع) در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري براي حمايت از او، ناشي از احساسات و وظائف قبيله اي نبود چون عده اي كثير از كساني كه آن روز براي حمايت از حسين (ع) كشته شدند از قبيله بني هاشم نبودند و هيچ نوع پيوند خويشاوندي با حسين (ع) نداشتند و تمام برادران او كه در آن روز براي حمايت از وي به قتل رسيدند برادران ابي بودند نه برادران ابويني. اين كه احمد بن حنبل راجع به (ابي) بودن برادران حسين (كه در روز دهم محرم در كربلا كشته شدند) تكيه مي كند براي اين است كه اگر دو برادر از يك پدر ولي از دو مادر جداگانه باشند محبتشان نسبت به يكديگر به پايه دو برادر كه از يك پدر و مادر باشند نمي رسد گو اين كه استثناء هم دارد و گاهي دو برادر با اين كه از دو مادر بوده اند طوري به هم محبت داشته اند كه بيش از محبت برادران ابويني بوده است. عباس بن علي، داراي كنيه ابوالفضل وقتي آماده شد كه خود را براي حمايت از برادرش حسين (ع) به كشتن بدهد داراي دو پسر بود و پدر خانواده محسوب مي شد، و رسم قبيله او را از رفتن به جنگ و كشته شدن براي حمايت از فردي ديگر از همان قبيله معاف مي كرد. معهذا داوطلبانه به جنگ رفت و كشته شد همان گونه كه سر برادر ديگرش هم خود را براي حمايت از حسين (ع) به كشتن دادند. از ابن حنبل گذشته ديگران هم گفته اند كه فداكاري همراهان حسين (ع) براي حمايت از او در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري كم نظير بوده و از احساسات و وظائف عضويت در يك قبيله سرچشمه نمي گرفته و اگر چنين نبود، در منطقه كربلا، در روز دهم محرم، فقط


بايستي اعضاي قبيله بني هاشم به جنگ بروند و كشته شوند در صورتي كه مي دانيم افرداد قبايل ديگر هم كه بعضي از آن ها خود رئيس قبيله بودند براي حمايت از حسين (ع) به جنگ رفتند و به قتل رسيدند. يكي از مولفين گذشته كه تصديق مي كند فداكاري همراهان حسين در كربلا براي حمايت او كم نظير بوده و فقط از احساسات و وظائف عضويت در يك قبيله ناشي نمي شده (ابن اثير) معروف است. مولف ديگر كه تصديق كرده فداكاري سربازان حسين، براي حمايت از او فقط ناشي از عضويت در يك قبيله نبوده (ابن باجه) است كه پزشك و فيلسوف و اديب و مورخ بود و از تاريخ تولدش اطلاع صحيح در دست نيست ولي نوشته اند كه در شهر (سيراكوز) واقع در جزيره (سيسيل) - در درياي مديترانه - كه از شهرهاي اروپا مي باشد و در 733 قبل از ميلاد بنا گرديده متولد گرديد و در (سويل) واقع در اسپانيا سكونت كرد و همان جا زندگي را بدرود گفت و تاريخ فوت او را به اختلاف روايات از 525 تا 533 هجري قمري مي دانند و بعضي از فضلا اين دانشمند معروف اسلامي را برتر از (ابن سينا) معرفي كرده اند.

اين دانشمند مغرب اسلامي [2] هم كه مورخ نيز بوده فداكاري سربازان حسين را براي حمايت از او، فقط ناشي از اين نمي دانسته كه با او از يك قبيله بوده اند و مي گويد از قبايلي غير از قبيله بني هاشم، كساني در منطقه كربلا خود را براي حمايت از حسين (ع) به كشتن دادند.


پاورقي

[1] مترجم از به کار بردن کلمات خارجي در زبان فارسي سخت بيزار است و عقيده دارد که ما فارسي زبان‏ها بايد به زبان فارسي تکلم کنيم و بنويسم و اگر کلمات اتومبيل و تلفون و راديو و غيره را به کار مي‏برد از اين جهت است که اين کلمات فارسي شده و ديگر در زبان ما کلمات خارجي نيست اما گاهي به کلماتي برمي‏خورد که نمي‏تواند معادلي فارسي براي آن‏ها پيدا کند و يکي از آن‏ها (اورگانيک) است و ديده شده که بعضي از مترجمان (اورگانيک) را (طبيعي) ترجمه مي‏کنند ولي مترجم اين ترجمه را وافي نمي‏داند و عقيده دارد که معناي (اورگانيک) طبيعي نيست گو اين که الزامات (اورگان) الزامات طبيعت مي‏باشد در زبان‏هاي اروپائي وقتي مي‏گويند که يک قانون (اورگانيک) است يعني، مافوق قانون اساسي جامعه، و حتي مافوق رسوم و آداب مي‏باشد چون قانون اساسي و رسوم و آداب را مي‏توان تغيير داد اما (قانون اورگانيک) تغيير ناپذير است في المثل غذا خوردن و آب نوشيدن جزو (قوانين اورگانيک) است چون نمي‏توان در يک جامعه، يک قانون اساسي وضع کرد که مردم غذا نخورد و آب نياشامند ولي مي‏توان رسوم و آداب جامعه را تغيير داد و نويسنده اين تحقيق مي‏خواهد بگويد که در زندگي عرب باديه که پايه آن بر قبيله گذاشته شده بود فدا شدن يک نفر در راه همه و همه در راه يک نفر جزو فطرت جبلي عرب باديه بود و آن رسم به اصطلاح امروز، جزو قوانين (اورگانيک) اعراب به شمار مي‏آمد - مترجم.

[2] دانشمندان مغرب اسلامي (و براي سهولت مي‏گويند دانشمندان مغرب) آن عده از دانشمندان بودند که در کشورهاي شمال آفريقا مثل ليبي و تونس و الجزاير و مراکش و بخصوص در اسپانياي اسلامي به وجود آمدند و اروپائيان در تحقيقات تاريخي و علمي خود خيلي به آن‏ها استناد مي‏کنند - مترجم.