بازگشت

قرآن ركن اول علم اصول در مذهب شيعه


ديديم كه ركن اول علم اصول در مذهب شيعه دوازده امامي قرآن است و دانشمند اصولي در درجه اول قوانين و احكام مذهب را از قرآن استخراج مي كند و در قرآن بر طبق نظريه علماي شيعه دوازده امامي و علماي ساير فرق اسلامي دو نوع آيات هست يكي آيات (محكمات) و ديگري آيات (متشابهات) و دانشمندان تمام فرقه هاي اسلامي اين حقيقت را قبول دارند براي اين كه در خود قرآن تصريح گرديده كه دو نوع آيات در قرآن هست و قسمتي از آيات جزو محكمات است و قسمتي ديگر جزو متشابهات. در آيات محكمات كار دانشمند اصولي آسان است چون بدون اين كه مجبور به تطبيق بشود از آيات محكمات قوانين و احكام اسلامي را استخراج مي نمايد و براي اجرا، در دسترس فقيه مي گذارد. اما هنگام استخراج قوانين و احكام اسلامي از آيات متشابهات مجبور است كه آن ها را تطبيق نمايد و با مطالعه چندين آيه، قانون و حكم را استخراج كند و تطبيق كردن آيات متشابهات با هم كار هر كس نيست و دانشمند اصولي تا وارد به علم قرآن نباشد نمي تواند آن كار دقيق را به خوبي به انجام برساند. در مورد آيات قرآن، بين علماي شيعه اين عقيده وجود دارد كه آيا آن كتاب علاوه بر معناي ظاهري داراي معناي ديگر


نيز هست و آن معني را كساني مي دانند كه علم قرآن را به خوبي فراگرفته باشند. علاوه بر معناي باطني، آيات قرآن به عقيده همان دانشمندان داراي معنائي ديگر هست كه فقط امام آن را مي داند و جز او كسي از معناي نهائي آيات مزبور مطلع نيست.

علماي اصول در مذهب شيعه دوازده امامي مي گويند كه قسمتي از آيات قرآن كه جزو آيات متشابهات است داراي معناي باطني نيست و علتش اين است كه آيات مزبور مربوط است به امور دنيوي مسلمين و در واقع آن آيات يك قانون مدني مي باشد كه امور دنيوي و مادي مسلمين را منظم مي كند و مسلمان ها مكلف هستند كه از آن قوانين براي اداره امور دنيوي و مادي خود اطاعت نمايند. في المثل حكم مربوط به (زكوة) در قرآن نه معناي باطني دارد كه علماي برجسته قرآن شناس آن را بدانند و نه داراي معني نهائي است كه فقط امام از آن اطلاع داشته باشد و اين نوع آيات احتياج به تفسير ندارد. اما مواردي در قرآن هست كه راجع به يك موضوع، چند آيه نازل شده و در مورد اين آيات، دانشمند اصولي، چاره ندارد جز اين كه مبادرت به تطبيق كند. اين را هم بگوئيم كه معناي آيات متشابهات اين نيست كه شبيه به هم هستند بلكه علماي مذهب شيعه دوازده امامي مي گويند كه منظور از آيات متشابهات اين است كه معناي آيات مزبور، مثل معناي آيات محكمات، در نظر اول به ذهن نمي رسد و بايد در آن آيات عور كرد تا اين كه به معناي آن ها پي برد. بحث مربوط به آيات محكمات و آيات متشابهات از قرن دوم هجري شروع شد و هنوز هم در جامعه علماي اسلامي از بين نرفته است و هر يك از فرقه هاي اسلامي، راجع به متشابهات نظريه اي دارند.

بعضي بر آنند كه آيات متشابهات بايد مورد تفسير قرار بگيرد و بدون تفسير آن ها، نمي توان به احكام آن آيات پي برد. برخي مي گويند كه آيات متشابهات احتياج به شكافته شدن و تفسير ندارد. بعضي عقيده دارند كه هيچ يك از آيات قرآن را چه از آيات محكمات، چه از آيات متشابهات نبايد به كار بست مگر اين كه از گفته امام راجع به آن آيه مطلع گرديد. همين دسته از علماي مذهب شيعه دوازده امامي مي گويند كه در قرآن، آيه اي نيست كه امامان معناي آن را نگفته باشند و بايد حديث هائي را كه امامان راجع به آيات قرآن گفته اند فراگرفت وبعد آن آيات را به كار بست. وظيفه دانشمند اصولي كه مي خواهد از ركن اول اصول يعني از قرآن، قوانين و احكام استخراج نمايد اين است كه تمام آنچه امامان راجع به آيات قرآن گفته اند فرابگيرد و آن وقت درصدد برآيد كه از قرآن قوانين و احكام استخراج كند. نكته اي كه بايد ذكر شود اين است كه به قول (نولدكه) قرآن شناس آلماني قرآن را در درجه اول كتابي است براي به وجود آوردن جامعه اي جديد و يك قانون اساسي است براي استوار كردن اركان آن جامعه. همچنان به قول نولدكه محمد (ص) پيغمبر اسلام در مورد به وجود آوردن يك جامعه جديد و دادن سازمان به آن جامعه، به راستي نبوغ داشته است. و به قول نولدكه در درجه اول يك مصلح و منجي بوده نه يك قانون گزار. نولدكه مي گويد محمد (ص) اساس يك جامعه جديد را استوار كرد بدون اين كه شعائر اعراب جزيرة العرب را از بين ببرد و فقط


عادات و رسومي را كه مضر بود، از بين برد و نبوغ او به قول نويسنده قرآن شناس آلماني در اين است كه يك جامعه جديد در عربستان به وجود آورد بدون اين كه شعائر همان جامعه را از بين ببرد. نولدكه مي گويد قرآن را بايد در درجه اول يك كتاب تشكيلاتي دانست يعني كتابي كه سازمان يك جامعه را به وجود مي آورد و اركان را استوار مي نمايد بدون اين كه زياد وارد وضع قوانين شود. قوانين مدني و جنائي كه در قرآن هست به قول نولدكه نسبت به جنبه تشكيلاتي و سازمان دهنده قرآن در اقليت و محمد (ص) به قول نولدكه مي دانسته كه بعد از اين كه جامعه جديد تكوين شد و قوام گرفت، خود مبادرت به وضع قوانين براي اداره امور خويش خواهد كرد و به همين جهت بنابر گفته دانشمند آلماني در قسمتي از آيات قرآن كه موسوم به متشابهات مي باشد يك قسمت از احكام با صورت كلي ذكر شده و داراي جنبه اخص نيست و بر يك مورد معين اطلاق نمي شود و به همين جهت بنابر نظريه دانشمند آلماني آن طور با لحن كلي و عمومي بيان شده كه مسلمان ها، در هر دوره، بتوانند آن آيات را با زندگي خود تطبيق كنند و از آن ها قوانيني استخراج نمايند كه متناسب با عصر زندگي آن ها باشد. در قسمت محكمات قرآن آيه اي وجود ندارد كه مفهوم آيه ديگر را تغيير بدهد. اما در قسمت متشابهات قرآن، آياتي وجود دارد كه معناي آيات ديگر را تغيير مي دهد و نولدكه مي گويد از اين جهت آن آيات ديده مي شود كه آيات قرآن يك مرتبه نازل نشد و مدت بيست و سه سال طول كشيد تا اين كه آيات قرآن نازل گرديد و در آغاز نزول آيات قرآن، بيش از دو مسلمان غير از خود پيغمبر وجود نداشت يكي همسرش خديجه و ديگري پسر عمويش علي بن ابي طالب (ع). ولي روزي كه پيغمبر رحلت كرد اسلام تمام عربستان را گرفته بود و ضرورت اقتضا مي كرد احكامي كه در آغاز بعثت پيغمبر نازل شده بود تغيير كند و احكامي ديگر جاي آن را بگيرد. به همين جهت در آيات متشابهات بعضي از آيات معناي بعضي ديگر را تغيير مي دهد و هنگامي كه مي خواستند آيات قرآن را جمع آوري كنند براي رعايت امانت در تدوين قرآن، تمام آيات را جمع آوري كردند و نوشتند و لو آياتي كه به وسيله آيات ديگر مفهوم آن ها تغيير كرده بود. نولد كه مي گويد آن چه در قرآن راجع به بهشت و جهنم گفته شده جنبه (سنبول) را دارد و از اين جهت راجع به بهشت و جهنم با آن مضامين بيان شده كه اعراب بدوي كه فكرشان محدود بوده بفهمند.

راجع به بهشت در قرآن گفته شده كه جنت يا جنات باغي است بزرگ داراي درخت هاي سايه گستر و جوهاي آب از زير درخت ها يعني از زير انبوه شاخه هاي آن ها روان است و در بعضي از جوها، شيري كه هرگز فاسد نمي شود جاري است و در بعضي ديگر عسل جريان دارد و در بهشت، كسي پير نمي شود و در همه عمر، جواني را حفظ مي نمايد و مي تواند همواره اگر مرد باشد از عشق دختران جوان و اگر زن باشد از عشق پسران جوان برخوردار شود. آنهائي كه گناهكار هستند يا آن هائي كه به پيغمبر اسلام ايمان نياوردند به جهنم مي روند و در آن جا دچار آتش ابدي مي شوند و غذاي آن ها در جهنم از


درختي است موسوم به (زقوم) و هرگز عذاب سكنه جهنم پايان ندارد و جهنم داراي مراتب يعني طبقات متعدد است و هر قدر پائين تر بروند، عذاب شديدتر مي شود و آتش سوزان تر، و بدترين طبقات جهنم آخرين طبقه آن مي باشد كه (اسفل السافلين) است و مشركين كه بعد از آمدن اسلام دست از پرستش بت ها برنداشته اند و كساني كه بروي مسلمين شمشير بكشند و در پائين ترين طبقه جهنم بسر خواهند برد. نولدكه مي گويد اين مضامين كه در قرآن ديده مي شود همه، مضامين (سنبوليك) است و منظور از آتش جهنم و زيبا رويان بهشت آتش سوزان زميني و زياروي اين دنيا نيست اما اگر قرآن به طرزي ديگر جهنم و بهشت را توصيف مي كرد اعراب بدوي نمي فهميدند و از ارتكاب گناه نمي ترسيدند. دانشمند اصولي شيعه هنگام استخراج قوانين و احكام از آيات قرآن، بايد جهنم و بهشت را همان طور وصف نمايد كه قرآن وصف كرده است و مفهوم واقعي آن دو را مسكوت بگذارد. چون افراد عادي نمي توانند بفهمند كه جهنم و بهشت واقعي چيست و اگر علماي اصولي معناي جهنم و بهشت را براي مردم بشكافند بيم آن ها از جهنم و اميدشان از بهشت از بين مي رود. ولي دانشمندان، قرآن به قول نولدكه مي دانند كه جهنم و بهشت واقعي چه مي باشد و همچنان به قول دانشمند آلماني، تمام آيات مربوط به جهنم و بهشت در قرآن بايد تفسير شود ولي آن تفسير مخصوص طبقه اي خواهد بود كه بتوانند مفهوم جهنم و بهشت معنوي را ادراك كنند بدون اين كه ايمان سست گردد و عقيده شان نسبت به آنچه نولدكه آن را (اشاتولوژي) مي خواند از بين برود.

اشاتولوژي كه از زبان يوناني به تمام زبان هاي اروپائي راه يافته همان است كه مسلمين به اسم (معاد) مي خوانند يعني سرنوشت آدمي بعد از مرگ. در قرآن راجع به سرنوشت آدمي بعد از مرگ خيلي صحبت شده اما دانشمند اصولي شيعه اين موضوع را مورد بحث قرار نمي دهد زيرا سرنوشت انسان بعد از مرگ (معاد) از اصول پنجگانه مذهب شيعه مي باشد و گفتيم كه دانشمند اصولي، هرگز اصول مذهب شيعه را مورد بحث قرار نمي دهد و علم اصول علمي است كه بر خلاف اسم خود پيوسته در فروع مذهب شيعه دوازده امامي تفحص مي نمايد تا اين كه از آن ها قوانين و احكام استخراج كند. دو موضوع در قرآن، بيش از مسائل ديگر مورد بحث قرار گرفته يكي اشاتولوژي يا سرنوشت آدمي بعد از مرگ و ديگري جهنم و بهشت.

در هيچ يك از كتاب هاي آسماني راجع به معاد و جهنم و بهشت به اندازه قرآن بحث نشده است. در كتاب عهد عتيق و در انجيل هاي چهارگانه مسيحي راجع به معاد صحبت شده ولي نه به اندازه قرآن و ديگر اين كه در عهد عتيق و انجيل هاي چهارگانه وصف جهنم و بهشت مثل قرآن نمي باشد و از اين حيث قرآن در بين تمام كتابهاي آسماني منحصر بفرد است. نولدكه دانشمند آلماني، معاد يعني سرنوشت انسان را بعد از مرگ و همچنين وصف جهنم و بهشت را در قرآن، موثرترين ضابطه دين اسلام مي داند و مي گويد مسلماني وجود ندارد كه از معاد نترسد براي اين كه هر مسلماني از مرگ بيم دارد اما نه از خود مرگ و


خاتمه يافتن زندگي بلكه، از چيزهائي كه بعد از مرگ منتظر اوست و گرنه مسلمان ها از خود مرگ نمي ترسيد و بسيار ديده اند كه در جنگ ها براي كشته شدن بر يكديگر سبقت گرفته اند. ولي طوري قرآن آن ها را از سرنوشت آدمي بعد از مرگ ترسانيده كه وظايف خود را به انجام مي رسانيد و اگر مسلماني، وظائف مذهبي خود را به انجام نرساند از روي تنبلي است و در باطن ايمان دارد كه آن وظائف بايد انجام بگيرد چون مي داند كه اگر به انجام رسانيدن آن وظائف ايمان نداشته باشد بعد از مرگ دچار عذاب هميشگي خواهد شد.

نولدكه اظهار مي كند در حالي كه قرآن، با سرنوشت انسان بعد از مرگ و وصف جهنم و بهشت موثرترين ضابطه اي را كه ممكن است در يك دين بوجود بيايد، بوجود آورده، آدمي را نااميد نمي كند و به آدمي بشارت مي دهد كه در هر موقع مي تواند به بخشايش خداوند پناهنده شود و با توجه، از او استدعاي عفو نمايد كه در آن صورت اگر گناه نكند بعد از مرگ به بهشت خواهد رفت و (مونتسكيو) نويسنده فرانسوي در كتاب خود به اسم روح القوانين، اصل مربوط به فوايد عفو گناهكاران از طرف پادشاهان را از اين اصل قرآن گرفته و در آن كتاب مونتسكيو اصل بخشايش پادشاهان را كه شامل گناهكاران مي شود از اركان كشور داري دانسته است.

نولدكه مي گويد اگر قرآن ننوشته بود كه بخشايش خداوند شامل گناهكار توبه كار مي شود، نااميدي به وجود مي آمد و از آن نااميدي ارتداد توليد مي شد و مسلمان گناهكار چون راهي براي رهائي از عذاب جهنم نداشت مرتد مي گرديد ولي چون مي داند كه با توجه و جلب بخشايش خداوند، مي تواند از عذاب جهنم برهد دين خود را حفظ مي نمايد.