بازگشت

حسين از سرنوشت خود آگاه بود


در قرن چهارم هجري در بين شيعيان اين عقيده بوجود آمد كه حسين (ع) مي دانسته است كه كشته خواهد شد. از نظر منطقي اين عقيده صحيح است و مردي كه مي بيند كه محاصره شده و بيش از هفتاد و يك يا دو نفر، و به روايتي بيش از صد و پنجاه نفر يا سيصد نفر طرفدار ندارد و تصميم هم گرفته بجنگد، طبيعي است كه مي داند كشته خواهد شد. چون شماره سربازان قشوني كه او را محاصره كرد به موجب روايات حداقل چهار


هزار نفر و حداكثر سي هزار نفر بود. طرفداران حسين (ع) هر قدر كه شجاع بودند. نمي توانستند در قبال چهار هزار تن پايداري نمايند و از پا در مي آمدند. لذا يك اروپائي هم كه شيعه مذهب نيست نظريه شيعيان را مشعر بر اين كه حسين مي دانسته كه كشته خواهد شد قبول مي كند. ولي به طوري كه گفتيم اين نظريه قابل قبول نيست كه حسين (ع) فقط براي اين از مكه عزيمت كرد و راه كوفه و آنگاه كربلا را پيش گرفت كه كشته شود ولي اين را مي توان پذيرفت كه حسين به كوفه و كربلا رفت تا اين كه ضمن مبارزه براي حق، جان فدا نمايد. چون به طوري كه در فصول قبل گفتيم هيچ عاقلي فقط براي اين كه كشته شود (بدون علت و محمل) به جائي نمي رود اما كساني بوده اند و هستند كه تصميم مي گيرند در راه مبارزه براي پرنسيپ خود كشته شوند.

(فرانسيسكو - گابريلي) استاد دانشگاه (روم) و يكي از شيعه شناسان معاصر در تحقيقي كه مربوط به كتابهاي شيعه در قرن چهارم هجري رده مي گويد كه عقيده شيعيان مربوط به اين كه حسين (ع) كشته خواهد شد از اين مبداء سرچشمه مي گيرد كه شيعيان امام را داراي علم مطلق مي دانند و عقيده دارند كه امام همه چيز را مي داند ولي توجه را هم ضروري به شمار مي آورند مشروط بر اين كه به آن توجه كند و به همين جهت توسل به امام را براي ايجاد درخواست هاي خود ضروري مي دانند، توضيح اين مطلب اين است كه امام در حال عادي توجه به موضوعي خاص ندارد براي اين كه در عين اين كه مافوق بشر مي باشد، داراي جنبه بشري نيز هست و پيغمبر اسلام گفت من بشري هستم مثل شما و وقتي پيغمبر داراي جنبه بشري باشد امام نيز داراي جنبه بشري است و چون امام داراي جنبه بشري هم مي باشد در مواقع عادي، به چيزي بخصوص توجه ندارد اما همين كه به چيزي توجه كرد، راجع به آن موضوع، عالم مي شود و از هر چه در آن است و هر چه در آينده خواهد شد اطلاع حاصل مي نمايد. حسين (ع) در حال عادي از سرنوشت خود اطلاع نداشت اما همين كه درصدد برمي آمد به سرنوشت خود فكر كند تمام وقايع سرزمين كربلا را نه فقط به طور كلي بلكه بطور جزئي مي ديد و به طوري كه گابريلي استاد دانشگاه روم مي گويد اين عقيده، از عقيده شيعيان دوازده امامي راجع به علم مطلق امام، جدا نيست، گابريلي مي گويد اين عقيده در بين مومنين مسيحي نيز هست و آن ها هم معتقد هستند كه بزرگان ديانت مسيح در حال عادي توجه به چيزي بخصوص ندارند اما همين كه توجه آن ها جلب شد، راجع به آن، علم كامل حاصل مي كنند و به همين جهت مومنين مسيحي براي رفع حاجات خود متوسل به بزرگان دين مي شوند و عقيده دارند وقتي متوسل شدند، توجه بزرگان دين به سوي آن ها جلب مي شود و حاجتشان مستجاب مي گردد. گابريلي مي گويد كه انعقاد مجالس تذكر براي حسين (ع) از طرف شيعيان، در قرن چهارم هجري متداول شد. در قرن چهارم هجري، طوري مذهب شيعه وسعت به هم رسانيد كه نه فقط در ايران و عراق توسعه يافت بلك تا افريقاي شرقي هم رفت و ايرانياني كه از ايران به افريقاي شرقي مهاجرت كردند آن مذهب را با خود بردند و مسجدهائي كه در سرزمين (سومالي) و (كنيا) واقع در افريقا ساخته شده به دست ايرانيان شيعه و با سرمايه آن ها بنا گرديده بود و شهر معروف (مكاديشو)


(مقدسيه) واقع در سومالي از طرف ايرانيان ساخته شد و امروز آن شهر بزرگترين شهر سومالي واقع در افريقاي شرقي مي باشد و به احتمال زياد (بندر قاسم) هم از طرف ايرانيان در سومالي ساخته شد و مهاجرين ايراني مذهب شيعه دوازده امامي را در افريقاي شرقي وسعت دادند و آن گاه مذهب شيعه رفته رفته در آن مناطق محدود شد ولي آثار آن امروز هست. علت اين كه توسعه مذهب شيعه، در قرن چهارم هجري امروز آن طور كه بايد جلب توجه نمي كند اين است كه در آن قرن شعرائي نبوده اند كه راجع به مذهب شيعه دوازده امامي شعر بسرايند و نويسندگاني نبوده اند كه از لحاظ ادبي، مبلغ مذهب شيعه باشند. آنهائي كه در آن قرن راجع به مذهب شيعه نويسندگي كردند دانشمندان بودند و مذهب شيعه را از لحاظ علمي و فقهي مورد بحث و تاييد قرار دادند و فقط طبقه تحصيل كرده و دانشمند آن عصر مي توانستند از كتاب هاي آن ها بهره مند شوند. هيچ يك از آن ها نويسنده ادبي يا شاعر نبودند كه از لحاظ ادبي مبلغ مذهب شيعه باشند و آثاري از نثر و نظم بر جا بگذارند كه امروز نشان بدهد كه در آن عصر مذهب شيعه دوازده امامي خيلي وسعت به هم رسانيده بود و اين موضوع نشان مي دهد كه هر عقيده، و لو پيروان زياد داشته باشد، محتاج به يك عده نويسنده و شاعر است كه آن عقيده را بين مردم به زبان خود آن ها تبليغ كنند و اگر آن عده وجود نداشته باشند، عقيده مزبور معروف نمي شود. مذهب شيعه دوازده امامي در قرن چهارم هجري چنان وسعت به هم رساند كه در قاره افريقا حتي تا (ماداگاسكار) رفت ولي ما امروز از آن بدون اطلاع هستيم و نمي دانيم آنهائي كه آن مذهب را از يك طرف تا قلب افريقا و از طرف ديگر تا ماداگاسكار بردند كه بودند و فقط اسم هائي از آن ها به طور مجمل به نام شيرازي و اصفهاني باقي مانده آن اسامي را هم ما از مساجدي كه آن ها ساخته اند استنباط كرده ايم و به احتمال قوي، هنگام ساختن مساجد در سومالي و كنيا و ماداگاسكار ايرانيان شيعه مذهب به رسم خودشان، كتيبه هاي مفصل بر مسجد نوشته بودند و اسم باني مسجد و معمار آن در كتيبه ها وجود ندارد وتصور مي كنيم بعد از اين كه كتيبه ها ويران شد و از بين رفت كسي درصدد بر نيامد كه آنها را تجديد نمايد. اما در دوران صفوي نويسندگان و شعرائي بودند كه براي مذهب شيعه دوازده امامي تبليغ كردند و به همين جهت ما از چگونگي توسعه مذهب شيعه در آن دوران و كساني كه در آن كار دست داشته اند اطلاعات زياد داريم و اشعاري كه از طرف شاعران دوره صفويه راجع به مذهب شيعه و وقايع كربلا سروده شده، در راسخ كردن مذهب شيعه و ارادت شيعيان به حسين (ع) خيلي اثر داشته است. (فرانسيسكو گابريلي) مي گويد كه بر طبق عقيده شيعيان دوازده امامي، علم و اطلاع حسين (ع) راجع به وقايعي كه بعد براي او اتفاق مي افتاد علمي بوده است مافوق بشري و لذا وي از طفوليت از سرنوشت نهائي خود هر موقع كه به آن توجه مي كرد اطلاع داشته است. از نظر مذهبي اين موضوع مثل موضوع هائي كه ما در ديانت مسيح داريم (به قول گابريلي) قابل قبول است. ما نيز عقيده داريم كه مسيح روزي كه متولد گرديد از سرنوشت خود آگاه بود و مي دانست روزي خواهد بود كه به دستور (پونتوس - پيلاطس) حاكم رومي سرزمين فلسطين مقتول خواهد شد اما از نظر تاريخي ما مسيحيان اين عقيده را نداريم


و عقل ما مي گويد كه اين طور نبوده است. اما در مورد امام حسين يك مورخ نفس عمل را كه عبارت است از مقاومت حسين در قبال يزيد بن معاويه و عمال او مي باشد مورد قضاوت قرار مي دهد.

براي ما كه نسبت به مذهب شيعه بي طرف هستيم اين موضوع مورد توجه نيست كه آيا حسين (ع) روزي كه متولد شد مي دانست كه آيا وي در سال شصت و يكم هجري در كربلا كشته خواهد شد يا نه؟ بلكه اين موضوع مهم است كه وي در راه پرنسيپ خود كشته شد و همه چيز خويش و جز ايمانش را فدا كرد. يك مورخ بي طرف، مي فهمد كه حسين مي تواسنت از كشته شدن بپرهيزد و كافي بود كه با يزيد بن معاويه بيعت نمايد تا جان خود و خويشاوندانش را حفظ كند ولي او مرگ خود و خويشاوندانش را ترجيح داد. اين را هم بايد گفت كه حسين (ع) نمي خواست خويشاوندان و هواخواهان خود را به قتل برساند و خواهان زنده ماندن آن ها بود و به آن ها گفت كه بروند و جان خود را نجات بدهند ولي خود آن ها نرفتند و ما ديدم كه در آخرين ملاقات حسين (ع) و ابن سعد فرمانده سپاه بين النهرين فرمانده سپاه موافقت كرد كساني كه مي خواهند حسين (ع) را ترك كنند مجاز هستند كه از خط محاصره بگذرند و بروند. منابع قوانين اسلامي دو چيز است اول قرآن و دوم سنت. شيعيان دوازده امامي هم منابع قوانين را همين دو چيز مي دانند منتها حديث را هم جزو سنت به شمار مي آورند. حديث عبارت است از خبري كه از ائمه دوازده گانه شيعيان شنيده شده است.احاديث شيعيان دوازده امامي را (ژرارلكنت) فرانسوي استاد دانشگاه السنه شرقي در پاريس طبقه بندي كرده و مي گويد كه پنجاه تا پنجاه و پنج درصد از احاديث شيعيان دوازده امامي از امام جعفر صادق (ع) امام ششم شيعيان است.

حديث نزد شيعيان دوازده امامي چون كلام خدا معتبر است براي اين كه جعفر صادق (ع) امام ششم شيعيان (نقل از كافي مورخ و محدث معروف) گفت: (حديثي حديث ابي - و حديث ابي حديث جدي - و حديث جدي حديث الحسين - و حديث الحسين حديث اميرالمؤمنين - و حديث اميرالمؤمنين حديث رسول الله - و حديث رسول الله قول الله).

بر طبق اين حديث، حديثي كه جعفر صادق (ع) امام ششم شيعيان گفته مانند گفته خدا مي باشد. جعفر صادق (ع) يكي از دانشمندان بزرگ عصر خود بوده است و هنوز شيعيان، از لحاظ تاريخي و علمي راجع به او تحقيق نكرده اند و ژرارلكنت استاد دانشگاه زبان هاي شرقي در پاريس نوشته است كه براي تحقيق تاريخي و علمي در مورد جعفر صادق (ع) بايد تمام منابع شيعه و تمام فرق ديگر اسلامي مورد مطالعه قرار بگيرد براي اين كه دوره محمد باقر (ع) امام پنجم شيعيان و جعفر صادق (ع) امام ششم و موسي كاظم (ع) امام هفتم شيعيان دوره اي بود كه تمام فرقه هاي اسلامي در آن دوره تكوين شد و براي تحقيق تاريخي و علمي در مورد جعفر صادق (ع) بايد تمام آن فرقه ها را شناخت و منابع آن ها را مورد مطالعه قرار داد و مطالعه آن منابع و


بخصوص منابع شيعه (غير از كتابهائي كه به تازگي چاپ شده) كاري است طولاني و دشوار و گاهي طاقت فرسا. چون منابع قديمي فرقه هاي اسلامي و بخصوص منابع قديمي مذهب شيعه، طوري نوشته شده كه نه فقط فهرست ندارد بلكه از لحاظ طبقه بندي مطالب هم گاهي منظم نيست و داراي حواشي مي باشد كه ديگران نوشته اند وبعضي از منابع، داراي حواشي مضاعف نيز هست يعني دسته اي ديگر از دانشمندان بر حواشي دسته اول حاشيه نوشته اند و استخراج اسناد تاريخي و علمي از آن منابع از طرف يك محقق مغرب زميني كاري است طولاني و گاهي محقق، به مناسبت نبودن فهرست، براي پيدا كردن يك نام بايد يك كتاب ده جلدي را بخواند. خوشبختانه خواندن كتب دستخط و قديمي فرقه هاي مختلف اسلامي و از جمله كتب شيعيان كه در آغاز از طرف يك محقق مغرب زميني دشوار است رفته رفته سهل مي شود و چشم به خواندن آن خطوط عادت مي نمايد معهذا، تحقيق تاريخي و علمي راجع به جعفر صادق (ع) كاري نيست كه بتوان در يك يا دو سال به انجام رسانيد. اما از آن چه تا كنون از طرف محققين مغرب زميني تحقيق شده چنين بر مي آيد كه جعفر صادق از برجسته ترين دانشمندان عصر خود بوده و شاگردان او، بعد از وي، از دانشمندان بزرگ دوران خود گرديدند.

جعفر صادق علاوه بر علوم اسلامي رياضيات و شيمي و هيئت را مي دانست و به طوري كه ژرار - لكنت مي گويد به احتمال زياد اندازه گرفتن مسافات را به وسيله طول و عرض جغرافيائي كه بعد (ابوريحان بيروني) بيان كرد جعفر صادق (ع) ابتكار نمود و (جابر بن حيان) دانشمند معروف شيمي اسلامي مي گويد كه در شيمي آن چه آموختم از امام جعفر صادق (ع) فراگرفتم. قبل از جعفر صادق (ع) مذهب شيعه بود اما رونق نداشت و آن مرد دانشمند با علم و احاطه خود مذهب شيعه را رونق داد و نه فقط رونق مذهب شيعه دوازده امامي از آن مرد بزرگ بود بلكه تمام فرق شيعه از جعفر صادق (ع) رونق گرفت.

شيعيان علم جعفر صادق (ع) را علم امامت مي دانند و عقيده دارند كه وي چون امام بود تمام علوم را مي دانست و اين عقيده را مومنين مسيحي نسبت به مسيح دارند. محققين مغرب با اين كه نسبت به جعفر صادق (ع) عقيده اي، چون عقيده شيعيان ندارند وسعت علم او را تصديق مي نمايند و او را يكي از مردان بزرگ علمي به شمار مي آورند و براي ثبوت علمي مي گويند وي به محاسبات جفر پي برد و جفر امروز در زبان هاي اروپائي به اسم محاسبات (اين في ني ته زيمال) خوانده مي شود [1] .


مي دانيم بعد از اين كه محاسبات اين في ني ته زيمال متداول شد علم فيزيك و هندسه خيلي پيشرفت كرد و ما قسمتي زياد از پيشرفت علوم فيزيك و هندسه را مديون اين محاسبات هستيم. به طوري كه تاريخ نشان مي دهد اولين مرتبه (ارشميدس) دانشمند و مهندس معروف متوجه شد كه بايد اين علم را ابداع كرد و بعد از او در منبع مغرب زميني از اين علم بحث نمي شود تا زمان (كپلر) دانشمند آلماني و او در كتابي كه در سال 1615 ميلادي منتشر شد از اين علم صحبت كرده است. بعد از كپلر (دكارت) دانشمند فرانسوي راجع به اين علم صحبت كرد و در همان اوان (كاواليه ري) دانشمند ايتاليائي و استاد دانشگاه (بولوني) در ايتاليا راجع به اين علم صحبت نمود. آنگاه (پاسگال) دانشمند فرانسوي اين علم را در سال 1658 ميلادي مطرح كرد. سپس (ساوير) دانشمند انگليسي و استاد دانشگاه (آكسفورد) انگلستان راجع به اين علم بحث كرد. ليكن امروز ما مي دانيم كه بعد از ارشميدس اولين كسي كه راجع به اين علم بحث كرد جعفر صادق (ع) امام ششم شيعيان بود. شيعيان معاصر جعفر صادق (ع) گفتند كه جفر كه امام بر آن احاطه دارد علم حروف است زيرا وقتي محاسبات جعفر صادق (ع) را مي ديدند آن قدر كه حروف به نظرشان مي رسيد اعداد را مشاهده نمي كردند. امروز هم كه ما يك صورت محاسبه اين في ني ته زيمال را مي بينيم آن قدر كه حروف را مشاهده مي كنيم اعداد را مشاهده نمي نمائيم. امروز ما مي دانيم كه در حساب اين في ني ته


زيمال علم جبر و مقابله بر سطوح و احجام منحني تطبيق مي شود و آيا به همين مناسبت شيعيان اسم علمي را كه جعفر صادق (ع) به آن پي برده بود جفر گذاشتند و اين كلمه، همان كلمه جبر است كه به اين شكل درآمد؟

ما نمي توانيم راجع به اين موضوع، نظريه اي صريح ابراز كنيم. شيعيان معاصر جعفر صادق (ع) و كساني كه بعد از او آمدند راجع به اين علم توضيح كافي ندادند و اين موضوع عجيب نيست چون تا كسي رياضي دان نباشد نمي تواند راجع به محاسبات اين في نه ته زيمال توضيح بدهد و رياضي دان هاي مبتدي از آن محاسبه اطلاع ندارند و به طوري كه گفتيم در مغرب زمين از زمان كپلر دانشمند آلماني تا امروز راجع به آن محاسبه بحث شده است و امروز با اين كه علوم حساب و هندسه در دسترس همه هست و در تمام مدارس اين دو علم را تدريس مي نمايد، فقط رياضي دان هائي كه در علم پايه استادي دارند و مهندسين مي توانند با اين حساب، محاسبه كنند و حتي بعضي از آن هائي كه در مدارس متوسط حساب و هندسه را تدريس مي نمايند اين محاسبه را نمي دانند.

اين است كه شيعيان كه در پيرامون جعفر صادق بودند تطبيق جبر را بر سطوح و احجام منحني نمي فهميدند تا اين كه بتوانند در كتاب هاي خود بنويسند و به ديگران بفهمانند و در نتيجه علم جفر شكلي مرموز پيدا كرد و راجع به آن تصورات گوناگون كردند و اين تصورات هنوز در بين شيعيان از بين نرفته است و تصور مي نمايند كه علم جفر خبر دادن از آينده است در صورتي كه به عقيده خود شيعيان جعفر صادق (ع) كه علم امامت داشته محتاج نبوده كه براي خبر دادن از آينده متوسل به علم جفر شود و با علم امامت خود مي توانست از آينده خبر بدهد. شيعيان در بين ائمه دوازده گانه خود بعد از علي بن ابي طالب (ع) امام اول آنها مردي برجسته تر از جعفر صادق (ع) از لحاظ علمي ندارند و معتبرترين احاديثي كه راجع به حسين (ع) در دست مي باشد، همان است كه جعفر صادق (ع) گفت ولي احاديثي كه جعفر صادق (ع) راجع به حسين (ع) گفته تاريخ زندگي او را به طوري كه وقايع به طور مرتب دنبال هم قرار بگيرد نشان نمي دهد و فقط قسمتهاي از تاريخ زندگي حسين (ع) را مي رساند و براي وقوف به تاريخ زندگي امام سوم شيعيان بايد تواريخي را كه ديگران نوشته اند خواند و تا آنجا كه امكان دارد واقعيت حوادث تاريخي را از ابراز حساسات جدا كرد.

بعد از اين كه در دوره آل بويه انعقاد مجلس تذكر براي حسين (ع) متداول گرديد آنهائي كه تاريخ زندگي حسين (ع) را در آن مجالس ذكر مي كردند درصدد برمي آمدند كه احساسات شنوندگان را تحت تاثير قرار بدهد و حرف آن ها در قلب شنوندگان اثر كند نه در عقل آن ها و اين روش حتي مورخيني را كه بعد از مورخين قرون سوم و چهارم راجع به تاريخ زندگي حسين (ع) نويسندگي كردند تحت تاثير قرار داد و آن ها هم به احتمال قوي از روي ايمان تاريخ خود را طوري نوشتند كه احساسات خواننده را تحت تاثير قرار مي داد. قبل از اين كه سلجوقيان بر آسياي صغير مسلط شوند در بعضي از قسمت هاي آن منطقه شيعيان زندگي مي كردند و هر سال به مناسبت فرارسيدن روز دهم ماه محرم كه روز كشته شدن حسين (ع) و يارانش مي باشد، مجالس تذكر منعقد


مي نمودند. مجله (اسلام) كه به زبان آلماني در كشور آلمان چاپ مي شد در شماره اي كه به تاريخ آوريل 1943 منتشر گرديد مقاله اي راجع به اين موضوع منتشر نمود و نوشت كه در آن دوره، شيعيان در آسياي صغير نه فقط به مناسبت روز كشته شدن حسين (ع) مجالس تذكر منعقد مي كردند بلكه مراسم تعزيه را هم به جا مي آوردند تا اين كه بينندگان و شنوندگان زيادتر تحت تاثير واقعه كشته شدن حسين (ع) قرار بگيرند. احاديث مربوط به حسين (ع) در دوره خلفاي اموي (غير از دوره خلافت عمر بن عبدالعزيز) علني گفته نمي شد و پيروان مذهب شيعه آن احاديث را به طور پنهان نقل مي كردند و دقت داشتند كه به گوش ديگران نرسد. اما بعد از اين كه دوره خلافت امويان به انتها رسيد و خلافت عباسيان شروع گرديد شيعيان مي توانستند كه احاديث مربوط به حسين (ع) را آشكار بگويند. بعضي از خلفاي عباسي نسبت به شيعيان حسن ظن داشتند و بعضي ديگر بدبين بودند. در دوره خلافت آن هائي كه نسبت به شيعيان نيك بين بودند، شيعيان به آزادي احاديث و اخبار مربوط به حسين (ع) را نقل مي كردند. بايد دانست كه (حديث) غير از (خبر) مي باشد و بعضي از مورخين غرب اين دو را با هم اشتباه كرده اند، حديث آن است كه از طرف پيغمبر اسلام يا امام بر زبان آورده شود و شيعيان هيچ چيز را كه حائز اين شرط نباشد حديث نمي دانند. حديث چون از طرف پيغمبر اسلام يا ائمه بر زبان آورده مي شود جزو (سنت) است يعني يكي از دو منبع مي باشد كه احكام مذهبي شيعه دوازده امامي از آن ناشي مي شود. اما خبر، جزو سنت نيست و لذا از لحاظ مذهبي جنبه حكم قانوني را ندارد. بعضي از خلفاي عباسي هم آن قدر نسبت به شيعيان بدبين بودند كه آنها را به قتل مي رسانيدند و يكي از آنها (المتوكل) خليفه معروف است كه در سال 236 هجري قمري از فرط كينه نسبت به شيعيان درصدد برآمد كه قبر حسين (ع) را در كربلا ويران كند اما به طوري كه مورخين شيعه نوشته اند موفق نگرديد.


پاورقي

[1] اولين مرتبه است که مترجم ناتوان مي‏شنود که جفر يعني محاسبات جديد اين في ني ته زيمال و مترجم بارها در کتاب‏ها ديده بودم که نوشته‏اند حضرت امام جعفر صادق عليه‏السلام از علم جفر اطلاع داشته و از توضيحاتي که راجع به آن علم دادند چيزي نفهميدم و همين قدر از آن توضيحات، ادراک مي‏کردم که علم جفر بايد مربوط به حروف يا اعداد باشد و روي هم رفته از توضيحاتي که نويسندگان قديم راجع به علم جفر داده بودند اين طور مي‏فهميدم که جفر، چه مربوط به حروف چه مربوط به اعداد علمي است ماوراء الطبيعه که افراد عادي بدان دسترسي ندارند و چيزي است مانند وصول به حقيقت از طرف عرفا که بايد با رياضت به آن واصل شد و با تحصيل علم و به کار انداختن عقل وصول به آن محال است و اينک ديده مي‏شود که علم جفر محاسبات اين في ني ته زيمال مي‏باشد و به طور تحت اللفظي يعني (محاسبات نامحدود در کادر محدود) و در کتاب لغت عربي تاليف دانشگاه الجزيره پايتخت کشور الجزاير که مترجم تصور مي‏کند که جامع‏ترين لغت عربي مي‏باشد براي اين که تمام مواردي را که يک لغت با معاني مجازي گوناگون مورد استفاده قرار مي‏گيرد ذکر کرده راجع به کلمه جفر هيجده معني ذکر نموده که هيچ يک از آن‏ها مربوط به موضوعي که در اين جا مورد بحث مي‏باشد نيست اما معناي نوزدهم به اين موضوع مربوط مي‏شود و مي‏گويد (علم الجفر) علمي است که در گذشته در عربستان مورد استفاده قرار مي‏گرفت و از يکي از اعضاي بدن شتر، از روي قواعد آن علم به چيزهاي پنهاني پي مي‏بردند و آينده را پيش بيني مي‏کردند. اما حضرت امام جعفر صادق عليه‏السلام بزرگتر از آن بود که از روي يکي از اعضاي بدن شتر آينده را پيش بيني کند و در تمام منابعي که مترجم به آن‏ها دسترسي داشته وقتي صحبت از علم جفر حضرت امام جعفر صادق مي‏کنند، صحبت از اعداد يا حروف مي‏شود و حتي يک بار ديده نشده که بگويند حضرت امام جعفر عليه‏السلام از روي اعضاي بدن شتر وقايع آينده را پيش بيني مي‏نمود، نويسنده اين تحقيق، به طوري که در همين جا مي‏خوانيم حدس زده که کلمه جفر بايستي از کلمه (جبر) گرفته شده باشد زيرا در حساب اين في ني ته زيمال علم جبر بر سطوح و احجام منحني تطبيق مي‏شود اما ترديد نداريم که اين کلمه قبل از اين که محاسبات اين في ني ته زيمال به دست بيايد وجود داشته است، ديگر اين که مترجم نمي‏داند که استادان رياضي ما، محاسبات اين في ني ته زيمال را چه ترجمه کرده‏اند و معادل فارسي اين لغت به نظر آن‏ها چيست اما تا امروز فرهنگستان ايران براي اين لغت معادل فارسي وضع نکرده است - مترجم.