نوزادي به اعجاز حسين سخن گفت
دو نفر در عصر امامت امام حسين عليه السلام در مورد زني با بچه اش، نزاع داشتند، يكي از آنها مي گفت: زن و بچه اش از آن من است، ديگري مي گفت: مال من است، اينها به حضور امام حسين عليه السلام شرفياب شدند.
امام حسين عليه السلام فرمود: «شما نزاعتان چيست؟»
يكي از آن دو مرد گفت: اين زن و فرزندش مال من هستند، ديگري گفت: بلكه اين زن و فرزند مال من مي باشند.
امام حسين عليه السلام به اولي فرمود: بنشين، بچه ي آن زن، شيرخوار بود، امام به زن فرمود: «تو راستش را بگو پيش از آنكه پرده ات دريده گردد.»
زن گفت: اين مرد «اشاره به اولي» شوهر من است و اين بچه، مال او است، ولي اين مرد ديگر را نمي شناسم.
امام حسين عليه السلام متوجه بچه شد و فرمود: به اذن و قدرت خدا سخن بگو، اين زن چه مي گويد؟! بچه به اذن خدا آشكارا گفت: «من نه از اين مرد هستم نه از آن مرد، بلكه پدرم اينك چوپان فلان طايفه است.» حضرت امر به اجراي حد زن دروغگو نمود، روايت كننده مي گويد: پس از اين، ديگر شنيده نشد كه آن بچه سخن بگويد. [1] .
پاورقي
[1] بحار، ج 44، ص 184.