بازگشت

گفتگوي امام حسين با بدرقه كنندگان


از جمله از افرادي كه با امام حسين عليه السلام ملاقات كردند و از آن حضرت خواستند به طرف كوفه نرود، «ام سلمه همسر پيامبر صلي الله عليه و آله و ابن عباس» بودند. امام به ام سلمه فرمود: «اي مادر اگر امروز نروم فردا مي روم و اگر فردا نروم روز بعدش مي روم، من آن روز و ساعت و مكاني را كه در آن كشته مي شوم مي دانم و جاي دفن خود را مي شناسم و اگر بخواهي محل شهادت خود را به تو نشان مي دهم، آنگاه حضرت، بسم الله را به زبان جاري نمود و زمين براي او رام و مطيع شد، تا اينكه محل شهادت خود و اصحابش را به ام سلمه نشان داد، سپس فرمود: «من روز عاشورا كه روز شنبه است كشته


مي شوم.» [1] .

گفتگوهاي سياسي و ديني بين امام و افراد گوناگون در مكه همچنان ادامه داشت تا فصل مراسم حج فرا رسيد، امام حسين عليه السلام كه قصد خروج از مكه داشت، از اول حج عمره (نه حج تمتع) بجا آورد، در روز هشتم ذيحجه با ياران از عمره خارج شد و بسوي عراق حركت كرد.

روز هشتم ذيحجه يا قبل از آن بود كه ابن عباس (مفسر و دانشمند معروف) به حضور امام رسيد و عرض كرد: «اي پسر عمو بگو بدانم تصميم تو چيست؟»

فرمود: «من به خواست خدا امروز يا فردا عازم حركت بسوي عراق هستم.» [2] .

و به نقل ابوالفرج اصفهاني، ابن عباس گفت: «به طرف عراق نرويد، مردم كوفه نسبت به پدر و برادرت آن همه خيانت و جفا كردند و ترس آن دارم كه با تو هم چنين كنند.»

امام حسين عليه السلام فرمود: «اينها نامه هاي بسياري است كه اهل كوفه نوشته اند و مرا دعوت كرده اند ناگزير بايد دعوت آنها را بپذيرم.»

ابن عباس عرض كرد: «پس تقاضا دارم اهل بيت خود را نبريد.»

امام حسين عليه السلام فرمود: «من از اهل بيت خود جدا نمي شوم و آنها


نيز حاضر به مفارقت با من نيستند.»

ابن عباس گريه سختي كرد و با حضرت وداع نمود.

از جمله از افرادي كه به حضور امام حسين عليه السلام آمد، عبدالله بن جعفر (همسر حضرت زينب عليهاالسلام) بود كه عرض كرد:

«من از ناحيه ي حاكم مكه براي تو امام گرفته ام، بسوي كوفه نرويد...»

امام حسين عليه السلام فرمود: «من خوابي ديده ام كه جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله مرا به چيزي مأمور كرده، بايد بروم.»

عبدالله پسران خود عون و محمد را كه رهنماي پسران زينب عليهاالسلام بودند به كمك امام حسين عليه السلام فرستاد. [3] .

در اينجا ناگفته نماند كه مطابق بعضي از روايات، يزيد گروهي از دژخيمانش را به سركردگي عمر سعد، مخفيانه مأمور كرده بود تا در مراسم حج، امام حسين عليه السلام را غافلگير كنند، يا او را بكشند و يا اسير كرده نزد يزيد ببرند. [4] .


پاورقي

[1] خرائج الراوندي، ص 26- عيون المعجزات سيد مرتضي، مطابق نقل اثباة الهداة، ج 5، ص 201.

[2] تاريخ طبري، ط ليدن، ج 7، ص 273.

[3] ترجمه ارشاد مفيد، ج 2، ص 70.

[4] لهوف سيد بن طاووس، ص 62 - مقتل الحسين عليه‏السلام مقرم، ص 190- مثير الاحزان، ص 89- تاريخ طبري، ج 6، ص 177.