بازگشت

مشتركات


همان گونه كه قرآن، به عنوان كتاب الهي و به عنوان «ثقل اكبر» كه رسول اكرم (ص) آن را در بين امت وا نهاد و به ديار باقي شتافت، [1] نياز به تفسير دارد و مفسران فراوان و صاحب ديدگاههاي متفاوت عرفاني، فلسفي، روايي، ادبي و... در هر عصري به تفسير آن پرداخته اند و ديگران با استفاده از داشته هاي گذشته و پيشرفتهاي عصر خود، باز به تفسير جديدي دست زده اند ولي با اين حال هيچ كس نتوانسته ادعا كند كه مقصود خداوند را فهميده و تفسير او كاملترين و بهترين تفسير است بلكه هر چه پيش مي رود سؤال هايي برايش حل مي شود ولي رمز و رازهاي ديگران برايش مخفي مي ماند، به همين مثابه عمل امام حسين(ع) به عنوان ثقل اصغر كه او را نيز رسول گرامي اكرم به عنوان حجتي ديگر در بين ما وا نهاد [2] نياز به تفسير و تحليل دارد و نه تنها دانستن تاريخ كربلا به تنهايي براي جواب به تمامي سؤال ها كافي نيست بلكه تحليلهاي گذشتگان ما را بي نياز از تحليل و تفسير جديد نمي نمايد و در هر زمان و در هر شرايط بايد عمل ثقل اصغر، چونان آيات ثقل اكبر مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد و هيچ كس نمي تواند تحليل و تفسير خود را بهترين و يا بي نقص بداند. بلكه مجموع شواهد و قرايني كه نزد يك شخص موجود است او را به تحليل و تفسيري مي رساند.

باز همان گونه كه قرآن داراي تأويل و داراي بطن يا بطون گوناگون است، عمل امام حسين (ع) به عنوان ثقل اصغر داراي تأويل و بطن است.

بسياري از احاديث در ذيل آياتي از قرآن وارد شده و مطالبي را بيان داشته كه قرينه لفظي بر خلاف يا وفاق آن وجود ندارد و از باب بيان مصداق نيز نمي باشد كه مفسران آن روايات را از تأويلات يا بطون مي دانند در نهضت امام حسين(ع) نيز از اين گونه روايات و اعمال وجود دارد. مثلا طراز «قتيل العبرات» مي تواند از بطون حركت امام حسين(ع) باشد، زيرا هيچ كس قيام نمي كند و كشته نمي شود تا بر او بگريند بلكه اين جمله حقايق ديگري را در نظر دارد. فدا ساختن طفل شيرخوار به آن گونه مخصوص نيز هم همين گونه است.

بنابر اين نبايد تصور كرد كه با تحليلهاي ما، عمق نهضت حسيني كشف خواهد شد بلكه اموري و رموزي در نهضت حضرت وجود دارد كه راه دسترسي به آن تنها حديث صحيح از ائمه معصومان، يا پرده برداري حضرت حجت از آن مي باشد.


پاورقي

[1] اشاره به حديث متواتر ومعروفي است که شيعه و سني با الفاظ و عبارتهاي گوناگون نقل کرده‏اند: اني تارک فيکم الثقلين ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا بعدي ابدا، کتاب الله و عترتي اهل بيتي؛ من در بين شما دو چيز گرانبها وا مي‏نهم که اگر به آن دو تمسک جوييد، هيچ‏گاه گمراه نمي‏شويد، کتاب خدا و عترتم، اهل بيتم. (وسائل الشيعه، ج 27، ص 33، روايت 44/33، چاپ آل البيت) و در برخي احاديث آمده «احدهما اکبر من الاخر» يا «احدهما اعظم من الاخر». ر.ک: بحارالانوار، ج1، ص 158 و 369.

[2] همان.