بازگشت

آگاهي هر چه بيشتر از اصول و قضاياي جزيي و متغير حيات انساني در حادثه


براي درك اهميت اين عامل، بايستي دو بُعد اساسيِ رويدادهاي تاريخ را درنظر داشته باشيم:

بعد يكم- نمودها و جريانات جزئي و متغير حوادث كه عبارت است از: تسلسل طولي آن رويدادها با علل و معلولات فيزيكي و حوادث همزمان آن ها. تاريخ از اين بُعد، مركّب از نمودهاي فيزيكي و جزئي متغير است كه ما آن ها را مانند محسوسات جزئي و متغير زمان حاضر تا مدتي كم و بيش مشاهده مي كنيم و به وسيله تعقّل و ابزار، از آن ها بهره برداري مي نماييم. به جهت همين جزئي بودن و دگرگونيِ دائميِ آن هاست كه تاكنون از اطلاق علم به نمودشناسيِ حوادثِ فيزيكيِ تاريخ، خودداري شده است.

بعد دوم - اصول و قوانين كلي و ثابتِ وقايعِ تاريخ است كه بدون توجه دقيق به آن ها، براي تطبيق و تفسير و توجيه وقايع، نمي توان از آن ها بهره برداري نمود.

اين اصول و قوانين به دو دسته مهم تقسيم مي شوند:

دسته اول - اصول و قوانين درجه اول از نظر وسعت دايره و فراگيري آن ها، مانند عامل محرك تاريخ و زيربناهاي اصليِ قواعد علوم انساني، مانند قواعد كلي و ثابت حقوق، اقتصاد، سياست و اخلاق.

به عنوان مثال، اين كه «عامل محرّك تاريخ مركّب است از: 1- هر حقيقت سودمند واقعي براي انسان ها، 2- مديريت انسان درباره زندگي خود»، يك اصل كلي ثابت است كه مي تواند ابعاد مربوط به زيربناي حوادث و حركت هاي تاريخي را توضيح بدهد. هم چنين، به عنوان مثال؛ مبناي اصلي حقوق در تاريخ عبارت است از اين كه چون هر انساني، داراي تمايلات و خواسته هاي نامحدود است و بديهي است كه اگر همه انسان ها درصدد اشباع تمايلاتِ نامحدودِ خود برآيند، زندگي دسته جمعي امكان ناپذير خواهد بود، لذا براي امكان پذير ساختن زندگي اجتماعي و براي تحقق بخشيدن به آن، مجبورند از تمايلات نامحدود كه به تزاحم و كشتار منتهي مي گردد، دست بردارند و تمايلات محدود را كه زندگي مزبور را امكان پذير مي سازد، بپذيرند.

دسته دوم - اصول و قوانين درجه دوم، اصل تقسيم حقايق سودمند به حقايق مادي و معنوي و اصول ناشي از تحليل هريك از آن حقايق كلي، مانند قواعد كشاورزي، قواعد اخلاقي، سياسي و حقوقي.