بازگشت

جزاير اسكانديناو


دانمارك، سوئد، نروژ

در اين سال شصت و يكم ردلف كراف پادشاه دانمارك و سوئد و نروژ به دست داماد خود كشته شد.

پوشيده نباشد كه اول پادشاه دانمارك شخصي بود موسوم به دان نيكلاتي كه در سال دويست و هفتاد ميلادي در اين مملكت با نهايت استقلال سلطنت داشته و لفظ دانمارك از اسم او مشتق شده است. در سنه پانصد و نود و چهار دو نفر كه يكي هلژ و ديگري رو نام داشت مملكت دانمارك را قسمت نمودند و در آن وقت زني حكمران سوئد بود هلژ لشكر به سوئد كشيد و اين مملكت را بگرفت و زني را كه حكم راني مي كرد اسير نمود و او را عنفا متصرف شد و از او ردلف كراف به وجود آمد و جواني شد بلند قامت و قوي جثه جنگي و با تدبير و حكومات ثلاثه ممالك دانمارك و نروژ و سوئد را سلطنت واحده كرد و اين همان است كه گفتيم در سال شصت و يك هجري به دست دامادش مقتول گرديد و بعد از او باز مملكت دچار بي نظمي شد تا در هفت صد و سي و پنج ميلادي ايوارنامي به نظم آن پرداخت.

اهالي جزاير اسكانديناو معروف به نرث من بوده اند يعني مردم شمالي و دين آن ها دين اودن بوده و آلمان ها اودن را وودن مي گفته اند. به عقيده ي اهالي اسكانديناو اودن نسبت به تمامي ارباب انواع سمت ابوت داشته و لقبش الفاذر كه معني آن پدر همه است بوده معاشقه و مجادله را او تقدير مي كرد. در قصر ولهالايا و الهولي كه در آسمان است جاي داشت ارواح عشاق و مردمان رشيد پس از انتقال از اين عالم در قصر او مأوا مي نمودند. تاج بخش سلاطين و استاد شعرا و مهيج عشاق و رباينده ي دل


معشوق او بود و به اعتقاد مورخين و اهل تحقيق اودن اسم رئيس طايفه اي است از طوايف آسيا كه تابعين خود را به مملكت اسكانديناو دلالت نموده و هفتاد سال قبل از ميلاد مسيح به اين ساحت آورده مجسمه ي اودن را هميشه سواره مي ساختند و هشت پاي براي اسب او قرار مي دادند و نيزه در دست آن مجسمه داده با دو كلاغ كه در دو شانه ي او علامت جواسيس او بود اهالي اسكانديناو دين مسيح را قبول نكردند تا سال هشت صد و بيست و شش ميلاد و آن وقت هم اولاد اودن در گوشه و كنار مردم را به دين قديم مي خواندند و هميشه حكومت هاي اين مملكت مجزا و موضع رياست شيخ المشايخي اعراب بوده است.