بازگشت

مؤلفه هاي اصلاح گرايي و احياء گري در انديشه و عمل حسين بن علي


در اين كه نهضت حسين بن علي عليه السلام در شرايطي ويژه فرهنگي سياسي و اجتماعي رخ داد و در طول نيم قرن از سال يازدهم تا شصت و يكم هجرت حوادث بسياري در جهان اسلام حادث شد و جامعه ي اسلامي فراز و نشيب هاي زيادي ديد به گونه اي كه امامت تبديل به خلافت و خلافت به سلطنت بدل شد و احزاب و جناح هاي فكري، سياسي و اجتماعي بوجود آمدند و فرقه هاي كلامي نيز در حال شكل گيري بودند و از سقيفه تا كربلا خط ممتد و مرتبطي بوجود آمد و سه شيوه ي: انحراف، تحريف و تز موازي در برخورد با اسلام اصيل و ناب را دشمن نقابدارانه و بي نقاب در پيش گرفت، چه دروغها كه به پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم نبستند و معيارهاي اصيل اسلامي را تحريف نكردند و معيارهاي جاهلي را زنده ننموده اند، آن چنان دشمن در تهاجم فرهنگي، تبليغاتي و رواني با روشهاي متنوع و متلون جلو آمد كه


جامعه دچار بحران هويت ديني و ارزشي شد و استحاله ي فرهنگي صورت گرفت و با خود بيگانگي ديني و اسلامي سر برآورد و بين نسل هاي اسلامي و انقلابي با نسل هاي نوين اجتماعي شكاف و شقاق ايجاد شد تا اينكه اسلام بدعت جانشين اسلام سنت و اسلام اموي جايگزين اسلام ناب نبوي و علوي شد و ماجراهاي تلخ و خونباري به وقوع پيوست. آيا نداي پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم كه فرمود: كثرت علي الكذابه من بعدي و بدأ الاسلام غريبا و سيعود غريبا يا اينكه فرمود: لا يبقي من الاسلام الا اسمه و من القرآن الا رسمه و... را درست تحليل كرده ايم و چرا علي عليه السلام فرمود: سيأتي عليكم زمان يكفأ فيه الاسلام كما يكفأ الاناء بما فيه [1] و... براستي چرا معاويه بجاي علي عليه السلام برگزيده شد و امام حسين عليه السلام مظلوم و مهجور ماند و قيام كربلا رخ داد؟ چرا جامعه ي اسلامي و امت ختميه آنقدر دچار انحراف فكري، روحي و عملي شد كه با امام معصوم عليه السلام جنگيدند (براي رضاي خدا و دفاع از اولي الامر)؟ آيا اوج بيگانگي با اسلام اصيل، فرهنگ ناب قرآني، سيره ي علمي و عملي پيامبر و علي عليه السلام در حادثه ي تلخ و غمبار كربلا تجلي نيافت؟... در هر حال شناخت مؤلفه ها و سنجش عناصر اصيل اصلاحات و احياءگري امام حسين عليه السلام منوط بر شناخت زمان امام حسين عليه السلام و تحليل درست، منطقي و عميق پنجاه سال تاريخ سياسي اسلام و نقد و ارزيابي دوران پس از ارتحال پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم، زمان امامت و رهبري علي عليه السلام و حوادث زمان امام حسن مجتبي عليه السلام خواهد بود و شايد از بهترين منابع غير از تاريخ، سخنان و نامه هاي


حسين بن علي عليه السلام از مدينه به مكه و از مكه به كربلا و در كربلا باشد كه بسيار عميق و دردمندانه و در عين حال ظريف و دقيق حوادث فرهنگي، سياسي و اجتماعي به تحليل كشيده شده است...

مؤلفه هاي اصلي اصلاح گرايي حسين بن علي عليه السلام عبارتند از:

اسلام ناب، تفكر جهادي و انقلابي، ظلم ستيزي و استبداد زدائي، بازگشت جامعه ي اسلامي به قرآن، سنت، سيره ي نبوي و علوي، احياء كرامت و حقوق انسان، اقامه ي عدالت اجتماعي، نقش دادن به مردم در تعيين سرنوشت سياسي و اجتماعي خود مبتني بر معيارها و ارزشهاي اسلامي، احياء عنصر حيات آفرين و عزت بخش امر به معروف و نهي از منكر، بدعت زدايي، خرافه ستيزي، مبارزه با تحريف هاي پيدا و پنهان در حوزه ي انديشه ي ديني، احياء امت ختميه و اصلاح بسترهاي اصلي جامعه ي اسلامي و...

حال به فرازهايي از سخنان و مكتوبات ارسالي امام حسين عليه السلام توجه نمائيم: نوع اسلام شناسي، انسان شناسي و جامعه شناسي ويژه در حركت اصلاحي امام عليه السلام مشاهده مي شود:

الف -... انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي بن ابيطالب [2] .

همانا قيام كردم تا امت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم را، امت جدم را اصلاح كنم، هدفي جز امر به معروف و نهي از منكر ندارم و روش من روش پيامبر و علي عليه السلام است.


ب -... فان السنة قد اميتت و ان البدعة قد احييت. [3] .

كه سنت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم را كشته و ميراند، آمده اند و بدعت را احياء كردند.

ج -... الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهي عنه. [4] .

د -... فلعمري مالامام الا الحاكم بالكتاب و القائم بالقسط و الدائن به دين الحق و الحابس نفسه علي ذلك لله. [5] .

به جانم سوگند امام و رهبر نيست مگر آن كس كه به قرآن عمل كند و عدل را بپا دارد و حق را اجرا كند و خود را وقف راه خدا سازد.

اين نكات در سخنان بالا قابل تأمل است:

1 - هدف از قيام كربلا اصلاح فرهنگي و اجتماعي امت پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم بوده است.

2 - عنصر اصيل نهضت حسين عليه السلام امر به معروف و نهي از منكر است كه در اصلاحات حسيني نقش كليدي و محوري داشت.

3 - سيره و روش امام عليه السلام در قيام سيره و روش پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم و علي عليه السلام بوده است كه در واقع احياء سنت و سيره پيامبر و علي عليه السلام بوده است.

4 - احياء سنت هاي مرده و از بين بردن بدعت هاي زنده شده از اهداف ديگر احياءگرانه حسين بن علي عليه السلام بوده است.


5 - حق گرايي، حق خواهي، باطل ستيزي و باطل زدايي از انگيزه هاي نهضت اصلاحي عاشورا بوده است.

6 - محورهاي قيام اصلاح گرايانه كتاب و سنت، عدالت خواهي، عدالت گستري و دين داري بود.

7 - مبارزه با انحرافهاي فرهنگي، تحريف هاي ديني، استبداد و ظلم حاكم، تفسير به رأي ها و قرائت هاي بي پايه و معيار از دين و تعاليم ديني كه توسط تزويرگران، زراندوزان و زورمندان ترويج شد نيز از هدف هاي قيام كربلا بود.

8 - احياء تفكر اصيل ديني و فرهنگ خدا محور، انسان گرا، عدالت پرور و حق مدار اسلام ناب و اصلاح جدول ذهن، زبان و زندگي امت پيامبر اسلام نيز در ذات نهضت حسيني نهفته بود.

9 - در نهضت اصلاحي مصلح بايد از ويژگي هاي اصيل، الهي، درك ديني و درد ديني والايي برخوردار باشد ويژگي هايي چون: اسلام شناسي اصيل، زمان شناسي عميق، دشمن شناسي زيركانه، وظيفه شناسي، روش شناسي جامع، اصول گرايي در مسير اصلاح طلبي، تفكر جهادي و ارزشي، صبر و بصيرت، بيداري و پايداري در راه هدف، تبيين و تحليل حركت اصلاح طلبانه و احياءگرانه، طرفداري جدي امر به معروف و نهي از منكر، راه شناس، راه رفته، مستقل و آزاديخواه و...

10 - اصلاح طلبي و احياءگرايي جزء ذات دين و هويت اصيل اسلامي و انقلابي است نه در تعارض و تضاد با آن و اين در همه ي زمان ها و زمينه ها لازم و ضروري مي نمايد با وجود اينكه اصلاحات دروني و بروني است و...



پاورقي

[1] نهج‏البلاغه خ 102 فراز 10.

[2] مقتل الحسين ص 156.

[3] فرهنگ جامع امام حسين عليه‏السلام نشر معروف، چاپ اول ص 356.

[4] بحارالانوار ج 44 ص 18 - 381.

[5] ارشاد مفيد ص 204 و فرهنگ جامع امام حسين عليه‏السلام نشر معروف، چاپ اول، ص 252.