وفاتها
[1] .
و في الكامل للبهائي: روي أن أم كلثوم أخت الحسين عليه السلام توفيت بدمشق سلام الله عليها.
و قال أبوعبدالله محمد بن عبدالله المعروف بابن بطوطة المعاصر لفخر المحققين ابن العلامة في رحلته المسماة بتحفة النظار في غرائب الأمصار: و بقرية قبلي البلد - أي بلدة دمشق - علي فرسخ منها مشهد أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب عليه السلام من فاطمة عليهاالسلام، و يقال ان اسمها زينب عليهاالسلام و كناها النبي صلي الله عليه و آله أم كلثوم لشبهها بخالتها أم كلثوم بنت رسول الله صلي الله عليه و آله، و عليه مسجد كبير و حوله مساكن و له أوقاف، و يسميه أهل دمشق
قبر الست أم كلثوم.
و عن كتاب الخطط و الآثار للمقريزي قال: قال ابن ذولاق في كتاب سيرة المعز لدين الله: في يوم عاشوراء من سنة ثلاث و ستين و ثلاثمائة انصرف خلق من الشيعة و أشياعهم من المشهدين قبر كلثوم و نفيسة و معهم جماعة من الفرسان المغاربة و رجالتهم بالنياحة و البكاء علي الحسين عليه السلام [2] .
القمي، نفس المهموم، /474 ، 466 - 465
قال الشيخ ميثم البحراني: ان أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب عليه السلام توفيت بالمدينة بعد رجوعها من كربلا و كانت مدة مكثها في المدينة أربعة أشهر و عشرة أيام و لم تزل تزداد فيها البكاء و الكآبة و الحزن و اقامة العزاء و النوح الي أن توفيت، انتهي.
أقول: و كانت أول من لحق بالحسين عليه السلام من الهاشميات و الهاشميين بعد رقية التي توفيت بالشام كما أن أمها فاطمة الزهراء عليهاالسلام كانت أول من لحق برسول الله صلي الله عليه و آله... الي آخره. [3] .
المازندراني، معالي السبطين، 226 - 225/2
توفيت في المدينة بعد رجوعها مع السبايا. و كانت مدة مكثها في المدينة أربعة أشهر و عشرة أيام، هكذا ذكر في عمدة الطالب و مروج الذهب.
الحسيني الجلالي، هامش شرح الأخبار، 198/3
پاورقي
[1] و در روايت آمد که امکلثوم خواهر امام حسين عليهالسلام در دمشق متوفي شد.
عمادالدين طبري، کامل بهايي، 302/2
در بيان وفات حضرت عالمهي غير معلمه فهمهي غيرمفهمه مخبره موثقهعارفه کامله محدثه ناموس کبريا نائبة الزهراء صديقهي صغري، جناب امکلثوم سلام الله عليها و محل وفات و دفن ايشان در کتب مختلفه، روايات متباينه کردهاند؛ لکن بر هيچ يک اعتماد صحيح نشايد. ناچار آنچه در نظر آمده است، مذکور ميشود و آنچه مختار است، مسطور ميشود؛ لکن تصريح نميتوان کرد؛ والله تعالي اعلم.
در کتاب بحرالمصائب از ترجمه المصائب شيخ احمد بحراني مأثور است که چون چهار ماه از ورود اهل بيت رسالت پناهي صلي الله عليه و آله به مدينهي طيبه بگذشت، جناب امکلثوم از کثرت ناله و زاري و ندبه و سوگواري از سراي فاني به دار جاوداني انتقال يافت و به رحمت پروردگار پيوست و مجاورت رسول مختار، جوار و اتصال گرفت.
از مشاهدهي اين حال پر ملال، اهل بيت رسول خداوند متعال را مصيبت و کلال برافزود و غم و اندوه تازه گشت. زن و مرد در ماتم آن حضرت حضور يافتند و شور يوم النشور برآوردند و در جنازهاش ازدحام ورزيدند و حضرت زينب خاتون و دختران سيدالشهدا عليهالسلام در اين سوگواري بسي زاري کردند و رسم عزاداري به جا آوردند. بسيار بگريستند و حضرت امام زين العابدين به دفن آن مخدرهي مظلومه قيام و اقدام ورزيد.
و شيخ طبرسي از کامل بهايي روايت کرده است که: جناب امکلثوم، خواهر امام حسين عليهماالسلام در شام وفات کرد. صاحب بحرالمصائب گويد: آنچه از تتبع کتب علما و تواريخ و سير مستفاد ميشود، جناب امکلثوم تا به مدينه با اهل بيت همراه بوده است و گاهي که به مدينه وارد ميشدهاند، قصيده انشا و انشاد فرمود.
راقم حروف گويد: اگرچه اغلب اهل سير اين اشعار را به حضرت امکلثوم منسوب ميدانند، اما به دليلي که سبقت گزارش يافت، باز نموده شد که اين اشعار از آن حضرت نشايد بود؛ بلکه از امکلثوم، دختر امام حسين يا فاطمه دختر آن حضرت تواند بود و نيز ميشايد که فاطمه دختر آن حضرت که آن خطبهي فصيحه را قرائت فرموده است و به فاطمهي صغري نامدار است، مکناة به امکلثوم باشد.
معلوم باد که جلالت قدر فاطمهي صغري را از آن جا معلوم توان کرد که حضرت امام زين العابدين گاهي از آن مخدره روايت حديث ميفرمايد و از اين ميرسد که اين مخدره، دختر اميرالمؤمنين صلوات الله عليه است و نيز ممکن است که دختر امام حسين عليهالسلام باشد؛ چنان که در کتب اخبار گاهي مذکور ميشود که فرزند اين مخدره، يعني پسر فاطمه بنت الحسين از مادرش روايت مينموده است؛ والله اعلم.
فاضل دربندي اعلي الله مقامه در اسرار الشهاده ميفرمايد: از بعضي اخبار و روايات و مجالس چنان معلوم ميشود که جناب امکلثوم را که در اين مقامات ياد کردهاند، همان دختر اميرالمؤمنين از حضرت فاطمهي زهرا سلام الله عليهم است؛ لکن در اين جا اشکالي پديد ميشود و آن اين است که فقها را در عنوان صلات بر دو جنازه مختلف بياني است. و آن اين است که هر وقت صغير و کبيره اجتماع يابد صغير را مقدم و کبيره را مؤخر ميدارند، يعني در نماز کردن بر جنازهي ايشان به اين صورت و ترتيب ميروند.
و در اين باب به اين خبر استدلال ميجويند که زيد بن عمر بمرد و مادرش امکلثوم نيز بمرد در يک روز و جماعتي از صحابه بر جنازهي ايشان حاضر شدند و امام حسن و امام حسين عليهماالسلام نيز حضور يافتند و زيد را مقدم و مادرش امکلثوم را مؤخر گذاشتند و بر هر دو تن يک نماز بگذاشتند. ميفرمايد ممکن است که بگويند اين خبر اگر چه سندش معتبر است، خروجش در مخرج تقيه بوده است و نيز ممکن است که گفته شود، امکلثومي که در قضيهي طف حضور داشت، اکبر بنات اميرالمؤمنين عليهالسلام باشد. بعد از زينب اما از زوجهي ديگر اميرالمؤمنين بوده است و از اين پيش در اين کتاب شرح اين مطلب گذشت.
و بعضي بر آن عقيدت رفتهاند که امکلثوم بعد از مرگ عمر بن الخطاب در حبالهي نکاح پسر عمش عون ابن جعفر طيار درآمد. در هر صورت، جلالت قدر و مراتب علم و تقوي و عفت و عصمت و طهارت و عبادت آن حضرت از حيز تحرير بيرون است. در بعضي کتب در ضمن مصائب اهل بيت و شهادت حضرت امام حسين سلام الله عليه از کثرت بکا و ندبهي آن حضرت به طوري نگارش کردهاند که دربارهي هيچ کس نتوان باور داشت.
و در کتاب تحفة الاحباب که مخصوص به ذکر مزار و مقابر است، ميگويد، در مشهد معروف به سيده زينب بنت يحيي المتوج بن الحسن بن الانور به زيد الاثلج بن حسن السبط بن علي بن ابيطالب عليهمالسلام جماعتي از ذريهي سيدهي امکلثوم مدفون و داراي نسل و عقب هستند و معروف به کلثوميون ميباشند. نيز به طياره شناخته ميشوند؛ اما باز نمينمايد که اين امکلثوم دختر کيست؟ و از لفظ طياره چنان ميرسد که به جعفر طيار منسوب باشند. خداي به حقيقت اعلم است؛ همين قدر معلوم است که در آن جا جماعتي از فرزندان حسنين عليهمالسلام و جعفر طيار مدفون ميباشند؛ چنان که از اين بعد نيز مرقوم خواهد شد.
اما در کتاب کنز الانساب مسطور است که ميگويند: تربت شريف امکلثوم در مدينه است و کتاب کنزالانساب اغلب اخبارش از درجهي اعتماد و اعتبار هابط و ساقط است، مگر آنچه محل اعتناي ديگران نيز شده باشد.
سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب کبري عليهاالسلام، 563 - 561/2.
[2] القمقام 613 نقلا عن الخطط للمقريزي.
در کامل بهايي گويد: امکلثوم خواهر حسين عليهالسلام در دمشق وفات کرد.
ابنبطوطه معاصر فخر المحققين، پسر علامه در رحلهي خود به نام تحفة النظار في غرائب الامصار گفته است: در قبلهي شهر دمشق به فاصلهي يک فرسخ، زيارتگاه امکلثوم دختر علي بن ابيطالب است از فاطمه عليهاالسلام و گفتهاند نامش زينب است و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم براي شباهت او به خالهاش امکلثوم، دختر رسول الله صلي الله عليه و آله او را امکلثوم کنيه نهاد. در اين زيارتگاه مسجدي بزرگ و اطراف آن مساکني است و اوقافي دارد و اهل دمشق آن را قبرستان الست امکلثوم مينامند.
سيد رحمه الله گويد: راجع به سر حسين عليهالسلام روايت شده است که به کربلا برگرداندند و به تن شريفش پيوستند و عمل طايفهي شيعه بر اين پايه است.
اقوال بسيار ديگري هم دربارهي آن نقل شده است که از ذکر آن براي شرط اختصار خودداري شد.
از کتاب الخطط و الآثار مقريزي است که ابنذولاق در کتاب تذکرهي معزالدين الله گفته است: در عاشوراي سال 363 جمعي از شيعه و پيروانش به همراهي سواران مغاربه و رجال آنها با موکب عزاداري بر حسين از زيارتگاه امکلثوم و نفيسه برميگشتند.
کمرهاي، ترجمهي نفس المهموم، /227 - 226 ، 223
[3] وفات عليا مخدره امکلثوم
در ترجمهي عليا مخدره زينب بيان شد که تحقيقا معلوم نيست و بيان شد که در بحر المصائب گويد: امکلثوم چون وارد مدينه شد، بعد از چهار ماه از اين سراي پرملال به رحمت خداوند لا يزال پيوست و بنابر قول علامه حلي در منهاج الصلاح و شيخ کفعمي در مصباح و شيخ مفيد در ارشاد که ميفرمايند: ورود اهل بيت در مدينه بيستم شهر صفر بوده است، بايد تقريبا در اواخر شهر جمادي الثاني 62 از هجرت بوده باشد. الله العالم! در مدفن اين مخدره به نام امکلثوم، غير مدينه در جاي ديگري ذکري ندارد. سلام الله عليها و علي جدها و أمها و أبيها و أخويها.
محلاتي، رياحين الشريعه، 256/3.