بازگشت

و ما كان من رأي الامام الباقر


فشاور يزيد [1] جلساءه في أمره، فأشاروا [2] بقتله، [3] و قالوا له: [4] : لا تتخذ من كلب سوء جروا [5] [6] .

فابتدروا أبوجعفر عليه السلام الكلام [7] فحمد الله و اثني عليه، ثم قال ليزيد (لعنه الله): لقد أشار عليك هؤلاء بخلاف ما أشار جلساء فرعون عليه حيث شاورهم في موسي و هارون فانهم قالوا له: أرجه و أخاه [8] و قد أشار هؤلاء عليك بقتلنا و لهذا بسبب.

فقال يزيد: و ما السبب؟ فقال: ان اولئك [9] كانوا لرشدة و هؤلاء لغير رشدة و لا يقتل الأنبياء و أولادهم الا أولاد الأدعياء.

فأمسك يزيد مطرقا [10] ، ثم أمر باخراجهم [11] .


المسعودي، اثبات الوصية، / 128: عنه: القمي، نفس المهموم، / 437، مثله المازندراني، معالي السبطين [12] ، 161 / 2



پاورقي

[1] [لم يرد في المعالي].

[2] [نفس المهموم:«فأشاروه»].

[3] [لم يرد في المعالي].

[4] [نفس المهموم:«الکلمة الخبيثة التي طويت کشحا عن نقلها»].

[5] [لم يرد في المعالي].

[6] [نفس المهموم:«الکلمة الخبيثة التي طويت کشحا عن نقلها»].

[7] [أضاف في المعالي:«و له سنتان»].

[8] [أضاف في المعالي: «و ابعث في المدائن حاشرين يأتوک بکل سحار عليم»].

[9] [في نفس المهموم و المعالي:«هولاء»].

[10] [الي هنا حکاه عنه في نفس المهموم و المعالي أضاف في المعالي:«و لقد عزم اللعين علي قتل علي بن الحسين مرارا فلم يتيسر له»].

[11] يزيد درباره‏ي زين العابدين با اهل مجلس خود مشورت کرد.اهل مجلس يزيد که از يزيد کم‏تر نبودند، به قتل زين العابدين عليه‏السلام اشاره کردند (و کلامي را گفتند که خودشان به آن سزاوارتر بودند و ما از ترجمه‏ي آن خودداري مي‏نماييم).

آن گاه امام محمد باقر عليه‏السلام (که دو سال و چند ماه بيش‏تر از عمر شريفش نگذشته بود) بعد از حمد و ثناي خدا در جواب يزيد فرمود: اهل مجلس تو به تو اشاره‏اي کردند که بر خلاف اشاره‏ي اهل مجلس فرعون بود که درباره‏ي امر موسي و هارون عليهماالسلام با آن‏ها مشورت کرد، زيرا اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند:«موسي را با برادرش نگاه دار؛ ولي اهل مجلس تو به قتل ما اشاره کردند. اين اشاره‏اي که اين‏ها کردند، سببي دارد.»

يزيد گفت:«آن سبب چيست؟!»

حضرت باقر عليه‏السلام فرمود:«اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند؛ ولي اهل مجلس تو حلال زاده نيستند؛زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا کسي نخواهد کشت.»

آن گاه يزيد ساکت شد و چنان که گفته شد، دستور داد تا آنان را از مجلس خارج کردند.

نجفي، ترجمهم‏ي اثبات الوصيه، / 320 - 319.

و مسعودي نقل کرده [است]: وقتي که اهل مجلس يزيد پليد اين کلام را گفتند، حضرت باقر عليه‏السلام شروع کرد به سخن و در آن وقت دو سال و چند ماه از سن مبارکش گذشته بود. پس حمد و ثنا گفت خداي را. پس رو کرد به يزيد لعين و فرمود:«اهل مجلس تو در مشورت تو رأي دادند به خلاف فرعون در مشورت کردن فرعوني با ايشان در امر موسي و هارون چه آن‏ها گفتند:«ارجه و أخاه!» و اين جماعت رأي دادند به کشتن ما و براي سببي است، يزيد پليد پرسيد که:«سببش چيست؟»

فرمود:«اهل مجلس فرعون، اولاد حلال بودند و اين جماعت اولاد حلال نيستند و نمي‏کشد انبيا و اولاد ايشان را مگر اولادهاي زنا.»

پس يزيد ملعون از کلام بازايستاد و خاموش شد. قمي، منتهي الآمال، / 512.

[12] [حکاه في المعالي عن نفس المهموم].