بازگشت

حمايت سعيد از امام


از آنجا كه امام حسين عليه السلام از عاقبت جنگ آگاه بود و مي دانست كه همه ياران به شهادت خواهند رسيد، شب هنگام همه ياران را فراخواند و پس از اتمام حجت، بيعت را از گردن آنها برداشت تا آن كه آمادگي ماندن ندارد يا دلبستگي و تعقل خاطري به دنيا دارد، بدون احساس شرم از آن سرزمين رخت بربندد.

در پاسخ امام، بسياري از ياران چون مسلم بن عوسجه، زهير و سعيد سخن ها گفتند. آن چه به نقل از ابومخنف و نيز زيارت ناحيه مقدسه به دست مي آيد اين است كه سعيد بن


عبدالله از جاي برخاست و اين گونه امام خود را پاسخ گفت:

«به خدا سوگند، شما را رها نخواهيم كرد، تا كه خداوند بداند كه در دوران غيبت رسول او صلوات الله عليه در حفظ و حراست شما كوشا بوده ايم، آگاه باش اي عزيز! به خدا سوگند اگر بدانم كه در ركاب شما كشته مي شوم، سپس زنده شده بار دگر مي سوزم و زنده مي شوم و تا هفتاد بار ديگر كشته و زنده مي شوم، از تو جدا نخواهم شد، تا اين خونم را نثارت كنم، و چرا اين گونه نكنم در حالي كه كشته شدن را يك بار بيش نيست و پس از آن كرامت و بزرگواري به گونه اي است كه نهايت ندارد.» [1] .

درسي كه مي توان گرفت: سعيد نه تنها خود مرد بود، بلكه حمايت مردانه اش از امام نيز به گونه اي است كه ديگران چون زهير در رتبه بعد از او قرار دارند. پيش گام بودن در مسير الهي و ديگران را چراغ راه شدن نيز كم بها ندارد. سعيد مردي راهنما بود. ناگفته نماند كه سعيد دو بار (تا اينجا) از جاي برخاست و شجاعانه راه امام را هموار ساخته است. بار اول راه را بر مسلم هموار كرد و ديگربار راه را بر ياران امام هموار كرد تا كه امام را تا سرحد جان ياري رسانند.


پاورقي

[1] «والله لا نخيلک حتي يعلم الله أنا حفظنا غيبة رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فيک، والله لو علمت اني اقتل ثم احيا ثم احرق حيا ثم أذر يفعل ذلک بي، سبعين مرة لما فارقتک حتي القي حمامي دونک، فکيف لا افعل ذلک و انما هي قتلة تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 419.