بازگشت

لحظات ديدار با امام


او به سبب آن چه پيش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مكاني بي آب و گياه وانهاده بود، سر از خجالت به پايين انداخته بود و به سوي آنها پيش مي رفت.


«پروردگارا! من به سوي تو بازمي گردم، پس توبه ام را پذيرا باش. من دل اوليا و فرزندان پيامبرت را به وحشت انداخته ام. اي اباعبدالله! من بازگشته ام و تائب هستم، آيا براي من راهي به توبه هست؟ [1] .

» امام در پاسخ حر فرمود: «آري، خداوند به تو روي خواهد كرد». [2] .

اين گفتار امام حسين عليه السلام حر را شادمان كرده بود. او به يقين دريافت كه به زندگاني بي پايان و نعمت هاي هميشگي راه يافته است. حر داستان نداي هاتفي را هنگامي كه او از كوفه خارج مي شد به امام حسين عليه السلام اين گونه بازگو مي كرد: «من با گوش جان شنيدم، كسي اين گونه هشدارم مي داد كه حر! تو را بشارت به بهشت. گفتم واي بر حر، آيا تو او را به بهشت مژده مي دهي، در حالي كه او براي جنگ با پسر دخت پيامبر به حركت در آمده است؟ [3] .«امام فرمود: «تو به خير و پاداش (نيكو) دست يافته اي». [4] .


پاورقي

[1] منکسا برأسه حياء من آل الرسول بما اتي اليهم و جعجع بهم في هذا المکان علي غير ماء و لا کلاء رافعا صوته. اللهم اليک انيب فتب علي، فقد ارعبت قلوب اوليائک و اولاد نبيک. يا اباعبدالله اني تائب فهل لي من توبه؟.

[2] فقال الحسين عليه‏السلام نعم يتوب الله عليک. اللهوف، ص 45؛ امالي الصدوق، مجلس 30، ص 141.

[3] فسره قوله و تيقن الحياة الا بدية و النعيم الدائم و وضح له قول الهاتف لما خرج من الکوفه فحدث الحسين عليه‏السلام بحديث قال فيه لما خرجت من الکوفة نوديت ابشر يا حر بالجنة فقلت ويل للحر يبشر بالجنة و هو يسير الي حرب ابن بنت رسول الله. امالي الصدوق، مجلس 30، ص 138.

[4] فقال له الحسين عليه‏السلام لقد اصبت خيرا و اجرا. مثير الاحزان، ص 60؛ مقتل الحسين مقرم، ص 290.