عمرو بن جناده
«عمرو» فرزند «جناده» شهيد كربلا است. [1] او در حالي كه عمري بيش از يازده سال نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگيرد. حضرت او را اذن ميدان نداد و فرمود: «پدر اين نوجوان در اولين حمله كشته شده است. شايد مادرش كشته شدن او را خوش نداشته باشد». [2] نوجوان گفت: «البته مادرم مرا به جهاد امر كرده است». [3] پس از آن امام به او اجازه جنگيدن داد. او در هنگام ورود به ميدان اين بيت را ترنم مي كرد:
«اميري حسين و نعم الامير
سرور فؤاد البشير النذير
علي و فاطمه والده
و هل تعلمون له من نظير [4] .
سالارم حسين است و چه نيك اميري، كه نشاط دل پيامبر و مژده دهنده (به سعادت) و بيم دهنده (از انحراف و دوري از حق) است. علي و فاطمه پدر و مادر اويند و آيا مانند او كسي را مي شناسيد؟»
پاورقي
[1] کتاب الفتوح، ج 5، ص 110.
[2] عبارت امام از ابومخنف گزارش شده است: عن الحسين عليهالسلام: «ان هذا غلام قتل ابوه في المعرکة و لعل امه تکره ذلک». مقتل الحسين عليهالسلام مقرم، ص 253.
[3] فقال الغلام: «اني امي هي التي امرتني». ابصار العين، ص 159.
[4] مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 104.