بازگشت

بستن آب


در روز هفتم ماه محرم الحرام، عمر بن حجاج با پانصد سوار، مأمور نگهباني از شريعه ي فرات گرديد و آب به روي اهل بيت عليهم السلام بسته شد. از شيوه هاي ناجوانمردانه ي لشكر عمر سعد، بستن آب به روي فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله بود. از روز هفتم كار بر اهل بيت عليهم السلام دشوار شد. تنها ياران اباعبدالله عليه السلام در چند مورد در شرايط بسيار سخت و خطرناك توانستند مقداري آب بياورند. يكي از كساني كه در اين راه به شهادت رسيد حضرت عباس بن علي عليه السلام بود كه «سقا» و آبرسان ناميده مي شد.

آن بزرگوار در شب تاسوعا يا عاشورا، با سي نفر سواره و بيست نفر پياده، روانه ي فرات شدند و مشك ها را پر از آب كرد به سوي خيمه ها بازگشت، دشمنان سر راه آن ها را گرفتند و جنگ سختي درگرفت كه جمعي از آن ها كشته شدند. آن ها مشك هاي آب را به خيمه رساندند و امام حسين عليه السلام و ساير اهل بيت عليهم السلام از آن آب آشاميدند.


پس از آن ديگر، ياران اباعبدالله عليه السلام نتوانستند آب به خيمه ها بياورند لذا كار بر آنان و زنان و فرزندان بسيار سخت شد به طوري كه در روز عاشورا همه ي آن 72 نفر با لب تشنه به شهادت رسيدند. حضرت عباس عليه السلام در آن لحظات آخر كوشيد آبي براي لب هاي تشنه ي خيمه نشينان به ويژه اطفال بياورد كه به شهادت جانسوزش انجاميد و علي اكبر عليه السلام نيز در گرماگرم جهاد نزد پدر آمد و عرض كرد: پدر جان! شدت تشنگي مرا كشته و سنگيني اسلحه مرا به زحمت انداخته است.

از مصايب جانكاه ديگري كه اتفاق افتاد شهادت طفل شش ماهه ي حسين عليه السلام است كه از شدت تشنگي، در آستانه ي مرگ بود كه امام عليه السلام او را در آغوش گرفت و به سوي لشكر دشمن رفت، خطاب به آنان فرمود:

أما ترونه كيف يتلظي عطشا؛ [1] .

آيا او را نمي بينيد، چگونه از شدت حرارت و تشنگي، دهان را باز و بسته مي كند؟


پاورقي

[1] معالي السبطين، ج 1، ص 424.