بازگشت

تحميل جنگ نابرابر


امام عليه السلام براي اداي وظيفه وارد مكه شد. حوادثي پيش آمده از جمله دعوت مردم


كوفه و نقشه ي ترور آن حضرت عليه السلام او را ملزم ساخت تا از مكه نيز خارج شود از اين رو در روز هشتم ذي حجه و پس از 95 روز اقامت در مكه با تبديل احرام حج به عمره، به سوي عراق روانه شد. امام عليه السلام منازلي را پشت سر گذاشت در بعضي از منازل امام عليه السلام با افرادي ملاقات كرد و از آنان جوياي وضعيت كوفه شد كه پاسخ آنان حاكي از اين بود كه مردم كوفه شمشيرهايشان با بني اميه است و دل هايشان با حسين عليه السلام. پس از اطلاع آن حضرت عليه السلام از شهادت مسلم بن عقيل عليه السلام امام عليه السلام در منزل «حاجز»، قيس بن مسهر صيداوي را به همراه نامه اي به عنوان نماينده ي خويش به سوي كوفه فرستاد كه پس از دستگيري، وي را نيز به شهادت رساندند. در منزلگاه «شراف» حسين عليه السلام با لشكر مجهز و غرق در سلاح حر بن يزيد رياحي، مواجه شد كه او مأمور ملازمت و مراقبت شديد حسين عليه السلام بود تا در كوفه امام عليه السلام را به ابن زياد تحويل دهد كه پس از گفتگوي زياد بين امام عليه السلام و حر قدس سره مقرر شد با فاصله از همديگر به راه خود ادامه دهند تا اين كه به منزل «بيضه» رسيدند. دو سپاه باز به حركت ادامه دادند، تا اين كه نامه اي از طرف ابن زياد به حر رسيد. مضمون نامه به اين صورت بود كه، به محض رسيدن نامه، حسين و همراهانش را در بيابان بي آب و علف بازداشت كن. [1] .

در اين زمان، كاروان امام عليه السلام به سرزمين نينوا رسيده بود كشمكشي بين حسين عليه السلام و حر اتفاق افتاد. در اين كشمكش، كاروان حسيني عليه السلام حركت كردند تا اين كه اسب امام حسين عليه السلام ايستاد و ديگر حركت نكرد. آن جا سرزمين كربلا بود كه امام عليه السلام دستور به فرود آمدن دادند و سپاه حر نيز در جانب ديگر فرود آمد و به دنبال آن «عمر سعد» وارد كربلا شد و پس از او «شمر» با نامه اي عتاب آلود از سوي عبيدالله بن زياد خطاب به عمر سعد، پا به سرزمين كربلا گذاشت. از روز دوم محرم الحرام، كه روز ورود


امام عليه السلام به سرزمين كربلاست، هر روز با اعزام نيرو از سوي عبيدالله نيروي دشمن افزايش مي يافت و هر لحظه محاصره را تنگ تر مي كردند تا پس از رسيدن نامه ي عبيدالله به همراه شمر، عمر سعد، در عصر روز نهم (تاسوعا) به سپاه خود اعلام كرد:

يا خيل الله! اركبي و بالجنة ابشري؛

اي سپاه خدا! سوار شويد و بهشت بر شما مژده باد.

دستور داد محاصره را تنگ تر كنند و به خيام حسين عليه السلام نزديك گردند كه امام عليه السلام شب عاشورا را مهلت گرفت و فرداي آن روز حمله ي دشمن نابه كار عليه جبهه ي حق آغاز گرديد و حادثه اي دلخراش و فراموش نشدني را در تاريخ رقم زد و اين چنين جنگ نابرابري بين جبهه ي دشمن، كه حدود سي هزار نفر بودند، و جبهه ي حق، كه حدود 72 نفر بودند، تحميل شد.


پاورقي

[1] همان، ص 206.