بازگشت

دگرگوني روحي و ره يافتگي


كربلا، كانون نيك بختي و سعادت بود، حتي براي آنان كه پيشينه ي خوشي نداشتند برخي با لطف الهي، عاقبت نيك را از محفل حسين عليه السلام ستاندند و خون خويش را با خون پاكان و اوليا درهم آميختند و درخت دين را استوار ساختند. پاداش بازگشت و توبه ي آنان، شهادتي بود كه حسين عليه السلام به آنان عطا فرمود.

سرآمد ره يافتگان و بزرگ همتاني كه ابتدا در مقابل حق قرار گرفتند و بناي جنگ و نزاع با امام حسين عليه السلام را داشتند اما با تحول دروني به اصحاب امام حسين عليه السلام پيوستند و تا آن جا پيش رفتند كه در ركابش شربت شهادت نوشيدند «حر بن يزيد رياحي» مي باشد كه در آغاز، فرماندهي بخشي از نيروهاي دشمن را بر عهده داشت و در جهت مأموريت خود، راه را بر امام بست و مانع از ادامه ي حركت آن حضرت شد تا آن جا كه اين چنين مورد عتاب و خطاب امام حسين عليه السلام واقع شد: ثكلتك أمك؛ [1] مادرت به عزايت بنشيند.

اما وقتي متوجه شد كه تصميم جدي بر كشتن و جنگ با امام حسين عليه السلام است و


عمر سعد عزم راسخي دارد بر جنگ تمام عياري كه آسان ترين آن جدا شدن سرها و قطع شدن دست ها است و از سويي با نغمه ي استغاثه ي امام حسين عليه السلام مواجه شد كه، هل من مغيث يرجو الله في اغاثتنا؟ تحولي آتشين در حر بن يزيد رياحي ايجاد شد كه از دنيا دست شست و با زيركي خاصي، خود را به حسين عليه السلام رسانيد و با اظهار پشيماني از كرده ي خود، از آن جناب خواست توبه ي او را بپذيرد و به وي اجازه دهد تا در ركابش به ستيز و نبرد با يزيديان بپردازد. امام حسين عليه السلام، كه مظهر هر نوع كرامت و بزرگي منشي و صفاي باطن بود، توبه ي آن نادم به خدا روي آورده را پذيرفت و به اين صورت، مسير شقاوت و بدبختي را به سعادت ابدي مبدل ساخت.

به همراه حر، سه نفر ديگر، يعني فرزندش بكير و برادرش مصعب و غلامش عروه به امام و جبهه ي حق ملحق شدند. [2] .

حر در آستانه ي شهادت نغمه ي خوشي به گوش حق شنوايش رسيد كه از حلقوم محبت خدا حسين بن علي عليه السلام برمي آيد، آن هم در حالي كه سرش را در دستان آن حضرت عليه السلام ديد كه مي فرمايد:

أنت الحر كما سمتك أمك، و أنت الحر في الدنيا، و أنت الحر في الآخرة؛ [3] .

تو آزادي، همان گونه كه مادرت تو را آزاده ناميد، تو در دنيا و آخرت آزاد هستي.

و چه سعادتي از اين بالاتر كه امام معصومي چونان حسين بن علي عليه السلام او را حر دنيا و آخرت بخواند! و سعادت بالاتر، آن كه امام حسين عليه السلام وقتي بر بالين او آمد چون ديد از سر مجروح «حر» خون جاري است با دستمال مخصوص خود سر او را بست و او را با همان دستمال مبارك بر پيشاني بسته، دفن كردند. [4] .

يكي ديگر از كساني كه در پرتو نهضت عاشورا و هدايت حسيني عليه السلام توفيق


دگرگوني روحي و ره يافتگي به سوي عزت و سعادت ابدي پيدا كرد «زهير بن قين» است. از بررسي تاريخ عاشورا به دست مي آيد كه امام حسين عليه السلام پيكي را به سوي زهير بن قين اعزام و او را به سوي خود دعوت كرده بود، اما آمادگي كامل را براي بار يافتن به محضر حسين عليه السلام را نداشت تا ين كه در مسير كربلا با امام حسين عليه السلام همراه شد و امام عليه السلام او را به همراهي در فكر نيز فراخواند. او كه به عثماني بودن مشهور بود، باز تمايلي به همراهي نداشت، اما به توصيه ي سعادت زاي همسرش به نام «دلهم» نزد امام عليه السلام رفت و در آن جا دگرگون شد و به سپاه آن حضرت عليه السلام پيوست و در نهايت به شهادت رسيد. او در لشكر امام حسين عليه السلام جايگاه رفيعي پيدا كرد به طوري كه به عنوان فرمانده ميمنه و جناح راست لشكر حسين عليه السلام انتخاب شد و بدين سان سعادت را براي خود به ارمغان آورد. [5] امام بر بالين زهير نيز حاضر شد جمله اي فرمود كه حاكي از عمق ايثار و از جان گذشتگي اوست و آن اين است كه: «خداوند تو را در پيشگاه قرب خود جاي مي دهد و قاتل تو را لعنت كند.» [6] .

راستي كناره گيري از اردوگاه حق و فضيلت حسيني و اكراه از پيوستن به او در آغاز كجا؟ و قبول فرماندهي بخشي از لشكر و آمادگي براي هزاران بار كشته شدن در ركاب آن حضرت كجا؟ زهي سعادت كه نصيب مردان خدا مي شود!

چهره هاي ديگر در اين نهضت به بارگاه حسين عليه السلام راه يافتند كه از چهره هاي زير مي توان به عنوان ره يافتگاني ياد كرد كه بيشتر آنان در شب و روز عاشورا به امام حسين عليه السلام پيوستند و سرانجام نيز به فيض شهادت نايل گشتند:

بكر بن حي؛ حارث بن امرء القيس؛ ضرغامة بن مالك؛ عمرو بن صبيعه؛ جابر بن حجاج؛ جوين بن مالك؛ حلاس بن عمر؛ زهير بن سليم؛ عبدالرحمن بن مسعود؛


عبدالله بن بشر؛ قاسم بن حبيب؛ مسعود بن حجاج؛ نعمان بن عمرو. [7] .

ابوالحتوف بن حرث و سعد بن حرث نيز از پيوستگان به امام عليه السلام بودند، اين دو برادر در سپاه ابن سعد مصمم بر جنگيدن بودند؛ اما در آخرين لحظه، چون نداي «هل من ناصر ينصرني» امام حسين عليه السلام و صداي گريه ي اهل حرم را شنيدند دگرگون شدند و به امام عليه السلام روي آوردند و با كوفيان جنگيدند و سرانجام به شهادت رسيدند. [8] .

هم چنين از چهره هايي چون: عروه، شبيب كلابي، معصب بن يزيد به عنوان گرويدگان به امام حسين عليه السلام ياد مي كنند [9] كه از نفر اول و سوم در ماجراي ره يافتگي حر بن يزيد رياحي از آنان ياد شد.


پاورقي

[1] معالم المدرستين، ج 3، ص 88.

[2] مع الحسين في نهضته، ص 214.

[3] بحارالأنوار، ج 45، ص 14.

[4] معالي السبطين، ج 1، ص 368.

[5] شمس الدين، انصار الحسين، ص 37.

[6] بحارالأنوار، ج 45، ص 26.

[7] محسن امين عاملي، اعيان الشيعه، ج 1، ص 612.

[8] ابصار العين، ص 159.

[9] سيد ابراهيم زنجاني، وسيلة الدارين، ص 156.