بازگشت

وفاداري


هر چند مطالب عرضه شده در بخش هاي پيشين، گوياي وفاداري ياران امام حسين عليه السلام مي باشد؛ ولي بعضي از چهره هاي نوراني حماسه ي عاشوار سمبل وفاداري شناخته شده اند و آن ناشي از تلاش وفادارانه ي آنان به اسلام و حسين عليه السلام است و در رأس چهره هاي وفادار از علمدار كربلا حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام مي توان نام برد كه به بخش هايي از وفاي آن بزرگوار اشاره مي شود: آن حضرت عليه السلام وقتي با امان نامه ي شمر مواجه مي شود در جواب مي فرمايد:

تبت يداك و لعن ما جئتنا به من أمانك يا عدو الله!، أتأمرنا أن نترك أخانا و سيدنا الحسين بن فاطمة و ندخل في طاعة اللعناء و أولاد اللعناء...؛ [1] .

اي دشمن خدا! بريده باد دستانت و پاره باد امان نامه ات. آيا از ما مي خواهي تا ياري


برادر و سرورمان حسين بن فاطمه عليه السلام را ترك كنيم و در طاعت و پيروي طايفه ي پست و رانده شده از درگاه الهي (امويان) شوم؟!

همان گونه كه مشاهده مي شود در تعبير فوق حضرت عباس عليه السلام از برادري كه از ناحيه ي پدر نسبت برادري دارد براي حفظ حرمت حسين و امام زمانش به حسين بن علي فاطمه عليهاالسلام تعبير مي كند، و نشان افتخار ابوالفضل عليه السلام در اين است كه امام و سيدش، فرزند فاطمه است و اظهار ارادت و وفاداري و اطاعتش از حسين عليه السلام براي برادري نيست، بلكه اين اطاعت ريشه در پيوند روحي و معنوي او با امام حسين عليه السلام دارد كه او را امام زمان خويش مي داند.

در رجز عاشورا اين چنين مي گويد:



و الله! ان قطعتموا يميني

اني أحامي أبدا عن ديني



و عن امام صادق اليقيني

نجل النبي الطاهر الأمين [2] .



مشاهده مي شود كه آن بزرگوار در اين رجز از حسين با تعبير «امام» ياد مي كند. نيز آن مظهر وفا، نه تنها خود در كربلا حضور فعال داشت، بلكه سه برادر خود را نيز جهت ياري امام حسين عليه السلام به عرصه ي جهاد و شهادت ترغيب كرد و خطاب به آنان مي گويد:

يا بني أمي! تقدموا حتي أراكم قد نصحتم لله و لرسوله؛ [3] .

اي فرزندان مادرم (برادرانم!) پيشي گيريد (به سوي شهادت) تا نظاره گر خيرخواهي شما براي خدا و رسول او باشم.

نيز بنابر نقلي، حضرت ابوالفضل عليه السلام دو فرزند خود را نيز جهت تكميل وفاداري خود به امام تقديم مي كند تا در راه وي قرباني شوند، [4] اين خود جلوه اي ديگر از روح


ايثارگري و وفاداري او به مكتب و امامش به شمار مي رود. امام سجاد عليه السلام در اشاره به همين روح بلند وفاداري عمويش عباس مي فرمايد:

رحم الله العاس فلقد آثر و أبلي و فدا أخاه بنفسه حتي قطعت يداه؛ [5] .

خداي رحمت كند (عمويم) عباس را، كه هر آينه با جانش بهترين امتحان و ايثارگري و فداكاري در راه برادرش را به نمايش گذاشت و در اين راه، هر دو دستش را فدا كرد.

در ميان ياران امام حسين عليه السلام «سعيد بن عبدالله حنفي» آن گاه كه در دفاع از حسين تن و صورت را سپر تيرهاي روانه شده ي دشمنان به سوي حسين عليه السلام مي كند و با بدني خون آلود در محضر حسين عليه السلام روي خاك مي افتد، مي گويد:

أوفيت يا بن رسول الله!؟؛

اماما! آيا به وظيفه عمل كردم و وفاي به عهد نمودم!؟

امام عليه السلام در پاسخ مي فرمايد: نعم، أنت أمامي في الجنة؛ [6] آري، تو در بهشت پيش روي من خواهي بود.


پاورقي

[1] اعيان الشيعه، ج 1، ص 600.

[2] بحارالأنوار، ج 45، ص 40.

[3] اعيان الشيعه، ج 1، ص 600.

[4] همان، ص 68.

[5] مقتل ابي‏مخنف، ص 175.

[6] مقرم، مقتل الحسين، ص 246.