بازگشت

اهل بيت در مدينه


مدينه مركز حكومت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و محل تبليغ رسالت او بود. در ميان مسلمين، مدينه بعد از مكه جايگاه ويژه اي داشت و دارد. مسلمانان پس از مراسم حج به منظور زيارت قبر رسول الله صلي الله عليه و آله از تمام شهرهاي جهان اسلام به اين شهر مي آمدند و به همين جهت بهترين مكان براي پيام رساني، هم براي مدينه و هم براي ديگر مسلمانان بود تا از اهداف قيام و شهادت امام حسين عليه السلام و خيانت هاي حكومت بني اميه آگاه شوند و بدين ترتيب، نهضت عاشورا از تحريف محفوظ بماند و اين رسالت به عهده ي اهل بيت عليهم السلام بود. اهل بيت امام حسين عليه السلام در مدينه نيز همانند كوفه و شام با خواندن خطبه و به راه انداختن مراسم عزاداري و برگزاري مراسم شعرخواني، رسالت خود را براي زنده نگه داشتن قيام عاشورا به بهترين وجه ايفا كردند.

در بدو ورود، امام سجاد عليه السلام دستور داد در دروازه ي مدينه خيمه زدند و به «بشير بن


جذلم» مأموريت داد تا مردم را از آمدن قافله ي كربلا آگاه سازد. او با سرودن اشعار معروف خويش مردم مدينه را متوجه دروازه مدينه كرد به طوري كه زنان و مردان، گريه كنان از شهر بيرون آمدند و پيرامون خيمه ي امام سجاد عليه السلام اجتماع كردند و امام سجاد عليه السلام با استفاده از فرصت، بعد از حمد و ستايش خداوند فرمود: اي مردم! سپاس خدي را كه ما را آزمايش كرد.همانا امام حسين عليه السلام و ياران او را كشتند و فرزندان او را اسير كردند كه چنين چيزي سابقه ندارد. اي مردم! كدام قلبي است كه شيفته ي آن حضرت عليه السلام نشود؟ و كدامين گوش طاقت شنيدن اين مصيبت را دارد! اي مردم! ما را پراكنده ساختند و از شهرها دور كردند گويي ما آوارگان تركستان و كابل هستيم، بدون آن كه مرتكب گناهي شده باشيم و يا تغييري در اسلام داده و بدعتي آورده باشيم. به خدا سوگند! اگر رسول خدا صلي الله عليه و آله حمايت از ما را به اين جماعت وصيت نمي كرد و فرمان جنگ با ما را مي داد، بدتر از كاري كه امروز با ما كردند، نمي توانستند بكنند! [1] .

تلاش هاي سياسي و بيدار كننده ي اهل بيت عليهم السلام به ويژه امام سجاد عليه السلام و حضرت زينب عليهاالسلام در مدينه براي حفظ و تداوم نهضت اباعبدالله عليه السلام بسيار مؤثر بود، كه در بخش نقش امام سجاد در حفظ نهضت امام حسين عليه السلام به آن خواهيم پرداخت. از اين رو پرداختن به اين قسمت از نقش كاروان اسرا كه مربوط به شهر مدينه مي شود به همين اندازه كافي است.

در پايان اين بخش، همان گونه كه ذكر شد، با سيري كوتاه در سفر اسارت اهل بيت عليهم السلام و ماجراهاي رخ داده در طول سفر پاسخ به سؤال طرح شده: چرا امام حسين عليه السلام زنان و فرزندان خود را همراه آورد؟ روشن و حكمت و راز اين همراهي آشكار شد.

به راستي اگر آنان نبودند حكومت استبدادي يزيد به آساني مي توانست حادثه ي


عاشورا را تحريف كند و وارونه جلوه دهد و خون امام حسين عليه السلام و يارانش را پايمال سازد و براي هميشه آن انقلاب عظيم را به فراموشي بسپارد؛ اما آن اسيران كه در قيد و بند فرعون آل اميه بودند وظيفه ي خويش را به خوبي انجام دادند. نداهاي آسماني و گفته هاي آتشين و كوبنده ي حسين عليه السلام را، كه در طول سفر و در روز عاشورا درباره ي فساد حكومت و نيز بيان اهداف اسلامي و انساني پيكار خويش ايراد فرموده بود، در نوارهاي دل و جان خود حفظ كردند و آن ها را به گوش جهانيان رسانيدند. اين سازمان تبليغ حسيني عليه السلام با روشن بيني خاصي كه داشت در طول راه از فرصت هاي مناسب، از همان محمل هاي بي روپوش و همان بازوهاي به ريسمان بسته استفاده كرد و با خطبه ها و سخنراني هاي خود يزيد را در برابر اجتماع ملت به محاكمه كشيد و آشكارا محكوميت و رسوايي و ننگ او را ثابت و ماهيت فاجعه ي طف را از دستبرد و تحريف حكومت يزيد حفظ كرد و با همان قداست و عظمت، آن را به نسل هاي اسلامي انتقال داد و تا به امروز به حاكميت عاشورا بر قلب ها تداوم بخشيد.

امام حسين عليه السلام آينده ي كاروان اسرا و نقش كوبنده و رسوا كننده ي آنان عليه يزيد را در وقت وداع با اهل خيام اين چنين پيش بيني فرمودند:

استعدوا للبلاء، و اعلموا أن الله حاميكم و حافظكم، و سينجيكم من شر الأعداء، و يجعل عاقبة أمركم الي خير، و يعذب عدوكم بأنواع العذاب، و يعوضكم عن هذه البلية بأنواع النعم و الكرامة؛ [2] .

آماده ي تحمل سختي ها باشيد و بدانيد خداوند شما را حمايت و حفظ مي كند. شما را نجات خواهد داد و سرانجام كار شما را نيك مي گرداند. دشمنان شما را به اقسام عذاب ها گرفتار و خداوند در مقابل اين شدايد و بلايا انواع نعمت ها و كرامت ها را اعطا خواهد كرد.


زينب عليهاالسلام هم با الهام از همان كلمات برادرش خطاب به يزيد فرمود:

فكد كيدك، واسع سعيك، و ناصب جهدك، فوالله! لا تمحون ذكرنا و لا تميت وحينا؛ [3] .

هر حيله اي كه مي خواهي به كار ببر و هر چه دلت مي خواهد كوشش كن؛ اما به خدا قسم! نخواهي توانست نام و محبوبيت ما را از بين ببري و نمي تواني وحي زنده ي خدا را كه در خاندان ما وجود دارد بميراني.



پاورقي

[1] سيد بن طاووس، الملهوف، ص 229.

[2] مقرم، مقتل الحسين، ص 276.

[3] سيد بن طاووس، الملهوف، ص 218.