بازگشت

خطبه ي امام سجاد


امام سجاد عليه السلام از هر فرصتي كه پيش مي آمد استفاده مي كرد تا نهضت عاشورا شناخته شود و از گرد و غبار تحريف در امان بماند. در اولين باري كه اسيران را در شام نزد يزيد آوردند، امام چهارم عليه السلام كه از كوفه تا آن جا زير زنجير بود، با جمله اي كوتاه، يزيد را منفعل و مردم را گريان كرد و فرمود: يزيد! تو را به خدا قسم چه گمان مي بري، اگر پيغبر خدا صلي الله عليه و آله ما را با اين حال بنگرد؟!

نكته ي مهم در اين سخن كوتاه اين است كه خليفه را با نام يزيد خطاب كرد نه با عنوان مرسوم اميرالمؤمنين!

اما بهترين فرصتي كه در شام براي امام سجاد عليه السلام دست داد، روزي بود كه در مسجد جامع دمشق خطيب رسمي خليفه، بالاي منبر رفت و در بدگويي اهل بيت عليهم السلام به ويژه علي عليه السلام و حسين عليه السلام و نيز مدح و ستايش معاويه و فرزندش داد سخن مي داد. حق مي تواند از هر پيشامدي به نفع خود، با تدبير و درايت بهره بگيرد. در حالي كه


امام سجاد عليه السلام از شرايطي كه براي از بين بردن حق به وجود آورده بودند، برخلاف خواست آنان بهره برد و از آن براي اثبات و پايداري حق سود جست.

مردم شهر شام كه 46 سال مداوم تحت سلطه ي بني اميه به سر مي بردند، با هشياري تمام امام عليه السلام و نيز غنيمت شمردن فرصت طلايي و ايراد خطبه ي روشنگرانه اش، از خواب غفلت بيدار شدند؛ خطبه اي با مفاهيم والا و ارزشمند، كه از طرفي حقانيت مقام رهبري اهل بيت عليهم السلام را اثبات مي كرد و از طرف ديگر، رهبري غاصبانه و ظالمانه ي فرزند معاويه را جلوه گر مي ساخت. خطبه اي كه بيانگر شكوه و عظمت علمي و شجاعت و اعتماد به نفس آن امام بزرگوار است. سخني كه از نظر مكاني، در مقر حكومت دودمان اموي، يعني مسجد جامع دمشق و با حضور زاده ي جنايتكار معاويه و انبوه طرفداران و ميهمانانش ايراد شد. حماسه اي كه با وجود رنجوري شديد امام عليه السلام ناشي از مصائب جانسوز و اسفبار كربلا و همراهي ده ها زن و كودك از دودمان رسالت و نيز چهل منزل اسارت و رنج در محاصره ي دشمن سفاك و غدار، در قالب يك خطبه ي سراسر فصيح و بليغي رخ نمود.