بازگشت

اهل بيت در شام


شام كه پيش از اين تحت سيطره ي امپراتوري رم بود، در سال چهارده هجري جزء قلمرو حكومت اسلامي شد. مردم شام به جهت حكومت طولاني امرايي همچون: خالد بن وليد و معاوية بن ابي سفيان، در آن منطقه شناخت زيادي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و معارف بلند اسلام نداشتند. دكتر جعفر شهيدي در اين باره مي نويسد:... از مردم دمشق نه كسي پيغمبر صلي الله عليه و آله را ديده بود، نه سخن او را شنيده بود و نه اسلام را آن چنان كه در مدينه رواج داشت مي شناخت. نتيجه آن كه جوانان (آنان كه در سن يزيد بودند) از اسلام حقيقي چيزي نمي دانستند... اينان حتي نمي دانستند خويشان پيامبر صلي الله عليه و آله چه كساني اند. [1] .

مسعودي گفته است: بني اميه آن قدر مرم را در فقر فرهنگي قرار داده بودند كه حتي وقتي معاويه نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند هيچ كس چيزي نگفت. [2] .

مرحوم دكتر آيتي قدس سره مي نويسد: من تصور مي كنم كه بيشتر مردم شام تا آن روز نمي دانستند كه سيدالشهداء اسلام فردي به نام حمزة بن عبدالمطلب است و يا رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره ي حسن و حسين عليه السلام گفته است كه «اينان سروران بهشتي اند». [3] .


كار اطاعت مردم از معاويه به جايي رسيده بود كه سب و دشنام علي سنت شده بود و كودكان بر آن سنت متولد مي شدند و بزرگان بر آن روش مي مردند. [4] بني اميه براساس سخنان علي عليه السلام فتوي نمي داد و بردن نام علي ممنوع بود. شخصيت هاي بزرگ مسلمانان از علي عليه السلام با نام مستعار «شيخ» اسم مي بردند. [5] بر بالاي منبرها و بعد از نمازهاي جمعه اين شخصيت را لعن مي كردند. [6] بدون شك، بني اميه، دشمن و فتنه اي براي اسلام و جامعه ي اسلامي بود و حضرت علي عليه السلام فرمود:

ألا و ان أخوف الفتن عندي عليكم فتنة بني امية؛ فانها فتنة عمياء مظلمة؛

هر آينه، بيش از هر فتنه اي كه به شما وارد مي شود از فتنه ي بني اميه ترسناك ترم كه فتنه اي كور و گمراه كننده است.

با توجه به خطري كه بني اميه براي اسلام داشت، امام عليه السلام فرمود:

لو لم يستقم دين جدي الا بقتلي فيا سيوف! خذيني؛ [7] .

اگر دين جدم، جز به كشته شدن من استوار نمي ماند پس اي شمشيرها! بر من فرود آييد.

تبليغات گسترده ي بني اميه تا حدي بر افكار مردم شام اثر گذاشته بود، كه آنان هنگام ورود اهل بيت عليهم السلام به شهر شام لباس نو پوشيدند و شهرها را به بهترين شكل آذين بستند و به آوازخواني پرداختند. [8] .


پاورقي

[1] قيام امام حسين عليه‏السلام، ص 186 - 185.

[2] مروج الذهب، ج 2، ص 72.

[3] دکتر آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، ص 228.

[4] مروج الذهب، ج 2، ص 72.

[5] مناقب ابوحيفه، ج 1، ص 117.

[6] الغدير، ج 10، ص 266 - 290.

[7] اللهوف، ص 20.

[8] ناسخ التواريخ، حالات سيدالشهداء، ج 3، ص 119.