بازگشت

حماسه ي بيدارگرانه امام سجاد


هر گاه مجالي براي اهل بيت عليه السلام در طول سفر اسارت پيش مي آمد با سخنان آتشين خود، پايه هاي حكومت اموي را متزلزل مي كردند و به معرفي امام حسين عليه السلام و اهداف نهضتش مي پرداختند. يكي از آن سخنراني ها، خطبه ي امام سجاد عليه السلام كه در كوفه است كه پس از خاموش ساختن مردم كوفه چنين فرمود:

اي مردم! هر كس مرا نشناسد كه شناخته است و هر كس مرا نمي شناسد اكنون نام و نشان خود را براي وي مي گويم، منم آن كس كه با وي بي حرمتي كردند و آن چه داشت ربودند و مال او را به غارت بردند و زنان و فرزندان او را اسير كردند. منم پسر آن كس كه او را در كنار رودخانه ي فرات سر بريدند، بي آن كه او خوني ريخته باشد، يا حقي به گردن او باشد. منم پسر آن كس كه او را به صورتي تلخ و ناگوار كشتند و پس از آن كه ديگر نيروي جنگ و مقاومت نداشت و ناتوان افتاده بود بر سر او ريختند، او را به شهادت رساندند و همين افتخار ما را بس است


مار را همين افتخار بس كه خون ما را ريختند و مالمان را بردند و به ما بي احترامي، و زنان و فرزندان ما را اسير كردند. ما را كشتند و هر چه داشتيم به غارت بردند و ما را همين افتخار بس.

اي مردم! شما را به خدا سوگند! آيا مي دانيد كه روزي به پدرم، نامه ها نوشتيد و او را فريفتيد و عهد و پيمان خود را با او محكم بستيد و سپس خود به جنگ با وي برخاستيد. هلاك باد شما را از اين توشه اي كه براي خود پيش فرستاديد! و رسوايي باد شما را، از اين تدبير ناپسندي كه بر آن استوار گشتيد! فرداي قيامت كه شما را با رسول خدا صلي الله عليه و آله روبه رو كنند، چگونه با او روبه رو خواهيد شد؟! و با چه ديده اي به او خواهيد نگريست؟! آن گاه كه شما را مخاطب سازد و بگويد: شما كه فرزندان مرا كشتيد و به من بي احترامي كرديد از امت من نيستيد!

خدا رحمت كند مردمي كه نصيحتم را بپذيرند و سفارش مرا درباره خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله و اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله به كار بندند؛ چه بر ماست كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله پيروي كنيم.

امام سجاد در ضمن اين خطبه، چپاول و غارتگري و هرزگي هاي حكومت يزيد را برملا ساخت و بي حرمتي هاي آنان را در مورد فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله بازگفت. هدف و خواست رهبر نهضت را بيان فرمود و دليل عدم بيعت امام حسين عليه السلام با يزيد را با معرفي جنايت هاي حكومت امويان آشكار كرد.

امام عليه السلام با اين چند جمله، فكر مردم كوفه را دگرگون و چهره ي خندان مردم را، كه پيش تر به منظور تماشاي اسيران بيرون آمده بودند، غمگين ساخت، عقده، گلوها را گرفت، اشك در چشم ها حلقه زد، هر چه مردم مي خواستند خود را كنترل كنند امكان پذير نبود. سرانجام ناله ها از گوشه و كنار بلند شد، جمله هاي توبيخ آميز به يكديگر مي گفتند. فرياد مردم بلند شد: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله همگي سخنت را مي شنويم و فرمان تو را مي بريم و عهد و پيمان تو را نمي شكنيم و از تو


روي بر نمي تابيم و به ديگري روي نمي آوريم هر چه خواهي بفرما كه براي انجام آن آماده ايم. [1] .


پاورقي

[1] آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، ص 135.