انتقام جويي
وقتي سراي شهدا را در مقابل يزيد و در حضور تمامي اسيران قرار دادند، وي
شعر زير را خواند كه پيام هاي مختلفي از جمله انتقام جويي او را در برداشت:
لعبت هاشم بالملك فلا
خبر جاء و لا وحي نزل
لست من خندف ان لم أنتقم
من بني أحمد ما كان فعل
ليت أشياخي ببدر شهدوا
جزع الخزرج من وقع الأسل
لأهلوا و استهلوا فرحا
ثم قالوا يا يزيد لا تشل؛ [1] .
فرزندان هاشم سلطنت را به بازي گرفتند،نه قيامتي است و نه وحيي.
من از نسل خندف نيستم، اگر از فرزندان احمد انتقام نگيرم.
كاش بزرگان قوم من كه در بدر كشته شدند، زنده بودند و مي ديدند كه طايفه ي خزرج چگونه از شمشيرها و نيزه هاي ما به فرياد آمدند!
تا از خوشحالي فرياد برآورند و بگويند: اي يزيد! دست تو شكسته مباد!
«دكتر شهيدي» در كتاب ارزشمند قيام حسين عليه السلام مي گويد: در اين بيت ها سخني از پيغمبر و دين و قرآن در ميان نيست. آن چه مي بينيم تجديد خاطره ي خون هاي جاهلي است كه خون را به خون شستيم. [2] .
در مقابل اين هدف، با ذكر ياوه هاي يزيدي، زينب كبري عليهاالسلام آن شير زن كربلا، كه در مجلس يزيد، حضور داشت؛ با كمال شجاعت فرمود: اي يزيد! اين جنايت را انجام دادي، آن گاه خود را گناهكار نمي داني و مي گويي: اي كاش، پدران من زنده بودند و شادمانه مي گفتند: اي يزيد! دست تو شكسته مباد! تو دست خود را به خون فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله آغشته ساختي و ستارگاني از آل عبدالمطلب را خاموش كردي، در عين حال پدران خود را صدا مي زني. به زودي تو به آنان مي پيوندي و در آن جا آرزو مي كني، كاش دستانم و زبانم لال مي شد و نمي گفتم آن چه را گفتم و نمي كردم
آن چه را انجام دادم. [3] .
امام سجاد عليه السلام نيز با شهامتي بي نظير در همين مجلس، پس از معرفي رسول خدا صلي الله عليه و آله مردم را به ياد تاريخ صدر اسلام انداخت و با كلماتي به يزيد، به جماعت حاضر فهماند كه بني اميه همان كساني اند كه سال ها برضد اسلام و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پيكار كردند و بعد خطاب به پسر
معاويه فرمود: تو اي يزيد! درصدد انتقام جويي از اهل بيت پيامبري، غافل از اين كه خداوند انتقام ما را از تو و بني اميه خواهد گرفت. [4] .
با تأمل در اين نكات پنج گانه و مطالبي كه پيرامون سيري در حركت كاروان تبليغي امام عليه السلام، گفته خواهد شد، به خوبي در مي يابيد كه چرا امام حسين عليه السلام اقدام به حركت دادن زنان و فرزندان خود كرد.
پاورقي
[1] تتمة المنتهي، ص 66؛ مقرم،مقتل الحسين، ص 357..
[2] سيد جعفر شهيدي، قيام حسين عليهالسلام، ص 186.
[3] بخشهايي از خطبه حضرت زينب عليهاالسلام در کاخ يزيد، ر. ک: بحارالأنوار، ج 45، ص 134.
[4] همان، ص 136.