بازگشت

تصميم گيري


تصميم گيري عبارت از انتخاب يك راه از ميان چند راه با توجه به در نظر گرفتن هدف، آينده نگري، توانايي و... است. براي نهضت عاشورا از شروع تا پايان تصميم گيري هاي حساب شده ونه سليقه اي اتخاذ شده است.

امام عليه السلام به منظور اقامه ي اصل امر به معروف ونهي از منكر، از بيعت با يزيد خودداري و با صراحت تمام و قاطعيت وصف ناپذيري آن را رد كرد. آن گاه كه از طرف عوامل يزيد سخت تحت فشار و تعقيب قرار گرفت، تصميم گرفت از مدينه خارج شود و در مكه، حرم امن الهي، استقرار پيدا كند و از آن جا، صداي اعتراض خود را به گوش مسلمانان برساند و پس از آن دعوت عمومي مردم كوفه را اجابت نمايد؛ به عبارت ديگر با رفتن به قتلگاه و با هديه ي خون خود و فرزندان و يارانش، اصل امر به معروف را احيا و چهره ي مصداق عيني منكر، يعني سلطنت يزيد را برملا نمايد.

از آن جا كه امام عليه السلام از نتيجه ي نهايي تصميمش (قيام) آگاهي داشت از ابتداي حركت و در مسير، هر گونه مخالفت و پيشنهادهاي مبني بر دست كشيدن از حركت و ارائه ي راه هاي ديگر را با بيانات منطقي خود رد مي كرد، و با قاطعيت تمام، تصميم اوليه ي خود را عملي ساخت؛ تصميمي كه از آگاهي و پيش بيني لازم در مورد نتايج و عواقب آن برخوردار بوده است كه با گذشت قرن ها از تحقق آن نهضت، درمي يابيم كه تمام پيشنهادها و راه حل هاي مختلف ديگر نظير بيعت با يزيد، قيام در مدينه، پناه گرفتن در مكه، گرفتن امان از والي مكه، فرار به نقاط دوردست و...، نه تنها آثار گرانبها و ارزشمند آن حماسه را در پي نداشت، بلكه عواقب وخيم و دردناكي را براي اسلام ايجاد مي كرد؛ زيرا وجه تمايز تصميم امام حسين عليه السلام با تصميم ديگران در اين بود كه پيشنهاددهندگان راه هاي ديگر، ظاهر را مي ديدند و شكست و پيروزي را با معادله ها


و محاسبه هاي عادي و ظاهري ارزيابي مي كردند و ساقط كردن حكومت يزيد و تشكيل حكومت را هدف نهضت فرض كرده بودند و از پشت پرده و از واقعيت امر آگاهي نداشتند، هر چند بعضي از روي خيرخواهي و صداقت راه حل هايي ارائه مي دادند؛ ولي امام حسين عليه السلام هدفي فراتر از تصور آنان داشت؛ او واقع و هدفي بالاتر از پيروزي ظاهري و حكومت كردن را مي ديد. امام عليه السلام درصدد بود تا با شهادت خويش مردم را آگاه كند، كه دين آن نيست كه دنياطلبان بني اميه دارند، وآن نفرتي كه در دل مردم از رفتار امويان به وجود آمده است موجب نفرت از دين نگردد، و هزار نكته ي باريك تر از مو و تصورناشدني براي آناني كه در آن عصر مي زيستند و آناني كه در اين عصرند. و به تعبير «علامه شهيد آية الله مطهري قدس سره»: علم بشر از تبيين تمام اهداف و فلسفه ي حماسه ي حسيني عليه السلام قاصر است.