بازگشت

شهادت و از خودگذشتگي


مرگ سرخ در بستر جهاد في سبيل الله، كه در فرهنگ اسلامي شهادت ناميد مي شود، تجلي شكوهمندي از عرصه ي عشق و جاودانگي در ساحت قرب الهي است. در نظام ارزشي اسلام، شهادت معياري است كه ارزش هاي ديگر و اعمال صالح انسان را با آن مي سنجند و در طبقه بندي ارزش ها جايگاه بس رفيعي را به خود اختصاص داده است. انگيزه ي شهادت خواهي، در سايه ي بينش صحيح از مقوله ي حيات در انسان پديد مي آيد و بينش صحيح آن است كه حيات تنها در نفس كشيدن و خوردن و لذت بردن خلاصه نمي شود كه اين نوع حيات، حيات حيواني است اما حيات انساني والاتر از «خور و خواب و خشم و شهوت» است.

اولياي الهي، دركي والا از حيات دارند. اسلام و قرآن و پيامبران صلي الله عليه و آله انسان ها را به حيات برتر و حيات طيبه دعوت كرده اند كه از هر نوع دنائت و پستي و ذلت و طمع و حقارت دور باشد و سرشار از ايمان و انسانيت و وفا و كرامت نفس و عزت و مناعت طبع باشد.

زندگي وقتي ارزشمند است كه همواره با شرافت، كرامت و آزادگي باشد و زندگي زير بار ستم، ارزشي ندارد. از اين رو آزادمردان حتي زندگي ظاهري خود را در راه حيات طيبه ي معنوي فدا مي كنند؛ چون دركي عالي تر از زندگي دارند، شهادت طلبي هم در سايه ي چنين درك و شناختي پديد مي آيد. اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد:



الموت في حياتكم مقهورين

و الحياة في موتكم قاهرين؛ [1] .



حيات و زندگي همراه با ذلت مرگ است و مرگ همراه با عزت، حيات و زندگي است.


طبق اين ديدگاه، مرگ با عزت زندگي است و زندگي با ذلت مرگ است. از اين رو پيامبر صلي الله عليه و آله از شهادت به عنوان رفيع ترين جايگاه ارزشي براي انسان ياد مي كند و مي فرمايد: فوق كل ذي بر بر حتي يقتل في سبيل الله، فاذا قتل في سبيل الله فليس فوقه بر؛ [2] .

شهادت براي انسان هاي پاك باخته و از دنيا رسته اي كه خداجويانه و عاشقانه راه مي پيمايند، راه ميان بري است كه آنان را زودتر از ديگران به هدف هاي والايي در مسير قرب الهي مي رساند.

شهيد با ايثار خون خويش، خون گرم و زنده اي را در پيكر جامعه به جريان مي اندازد و اين خون، راه خدا را بازمي كند و سدها و موانع را از پيش پاي مجاهدان برمي دارد. شهادت بالاترين آزمايشي است كه شهيد با موفقيت از آن بيرون مي آيد و رستگاري و جايگاه رفيع او در جنت نعيم الهي تضمين خواهد شد. امام حسين عليه السلام و يارانش همه با داشتن چنين ديدگاهي از حيات و شهادت، مرگ شرافتمندانه در راه حق ومبارزه با ستم را برگزيدند. امام عليه السلام در بياني شيوا مي فرمايد:

اني لا أري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما؛ [3] .

شهادت و مرگ در نظر من جز سعادت چيزي نيست و زندگي با ستمكاران براي من خستگي آور است.

امام حسين عليه السلام براي دست يافتن به چنين حيات برتر و جاودانه اي پذيراي شهادت شد و از بيعت با يزيد امتناع ورزيد و چنان مرگي را عزت ناميد.

وي هنگام حركت از مكه به سوي عراق، چنين مي خواند:



سأمضي فما بالموت عار علي الفتي

اذا ما نوي خيرا و جاهد مسلما






و واسي الرجال الصالحين بنفسه

و فارق مذموما و خالف مجرما [4] .



من به سوي مرگ خواهم رفت كه مرگ براي جوانمرد ننگ نيست، آن گاه كه او معتقد به اسلام و هدفش خير و حق باشد.

و بخواهد با ايثار جانش از مردان نيك حمايت و با جنايتكاران مخالفت كند و از دشمن خدا دوري گزيند.

آن حضرت عليه السلام با اين اشعار نشان مي دهد كه مرگ در راه حق و جهاد و جانبازي در راه انسان هاي صالح و دوري از حرام، ننگ نيست، بلكه چنين مرگي عين حيات است. روح شهادت طلبي در ياران آن حضرت عليه السلام نيز آن قدر پرحرارت بود كه آنان، چه بني هاشم و چه غير بني هاشم، براي دسترسي به آن بر يكديگر سبقت مي گرفتند و منطق همه ي آنان اين بود كه شهادت از عسل شيرين تر است، گر چه سخنگوي اين منطق، «قاسم بن حسن» فرزند رشيد امام مجتبي عليه السلام بوده است و نمونه ي عالي آن، ابراز وفاداري در شب عاشوراست كه هيچ قلم و بياني را توان ترسيم آن حماسه نيست.

روز عاشورا، بين «زهير بن قين» و «شمر»، حرف هاي تندي رد و بدل شد، آن گاه زهير خطاب به شمر چنين گفت:

أفبالموت تخوفني؟ فوالله! للموت معه أحب الي من الخلد معكم؛ [5] .

آيا مرا از مرگ مي ترساني؟ به خدا قسم! مرگ با حسين عليه السلام و در ركاب او، از زندگي جاودانه در كنار شما محبوب تر است.

امام حسين عليه السلام و يارانش با ايثار خون خود، براي ابد نهضت عاشورا را جاودانه ساختند و از نشستن هر گونه غبار فراموشي بر آن جلوگيري كردند و همچون شمعي به راه انسان هاي حق جو روشنايي بخشيدند و اين پيام را براي همه ي نسل ها به ارمغان آوردند كه خون بر شمشير پيروز ا ست. و اين وعده اي است كه خداوند داده است:


(و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل احياء عند ربهم يرزقون)؛ [6] .

[اي پيامبر!] هرگز گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند، بلكه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند.

و اين جاودانگي حسين عليه السلام در سايه ي جوشش خون او و يارانش را، پيامبر صلي الله عليه و آله اين چنين توصيف فرمودند:

ان لقتل الحسين حرارة في قلوب المؤمنين لاتبرد أبدا؛ [7] .

به راستي، براي شهادت حسين عليه السلام در قلب هاي مردم باايمان، شور و حرارت وصف ناپذير و جاودانه اي است كه هرگز به سردي نخواهد گراييد.



زنده ي جاويد كيست؟ كشته ي شمشير دوست

كآب حيات قلوب، در دم شمشير اوست



گر بشكافي هنوز، خاك شهيدان عشق

آيد از آن كشتگان، زمزمه ي كوي دوست



بنده ي يزدان شناس، موت و حياتش يكي است

زان كه به نور خداش، پرورش طبع و خوست



زنده را زنده نخوانند كه مرگ از پي اوست

بلكه زنده است شهيدي كه حياتش ز قفاست



تو در اول سر و جان باختي اندر ره عشق

تا بدانند خلايق، كه فنا شرط بقاست





پاورقي

[1] نهج‏البلاغة صبحي صالح، خ 51.

[2] بحارالأنوار، ج 74، ص 61.

[3] همان، ج 44، ص 381.

[4] همان، ص 192.

[5] مقرم، مقتل الحسين عليه‏السلام، ص 232.

[6] آل عمران) 3 (آيه‏ي 169.

[7] مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318، ح 12084.