بازگشت

زنان قديسه در قرآن


در داستان ابراهيم از ساره با چه تجليلي ياد مي كند!در اين حد كه همان طور كه ابراهيم با ملكوت ارتباط داشت و چشم ملكوتي داشت،فرشتگان را مي ديد و صداي ملائكه را مي شنيد، ساره نيز صداي آنها را مي شنيد.وقتي به ابراهيم گفتند خداوند مي خواهد به شما (ابراهيم پيرمرد و ساره پيرزن) فرزندي بدهد،صداي ساره بلند شد،گفت: ا الد و انا عجوز و هذا بعلي شيخا [1] من پيرزن با اين شوهر پيرمرد؟!ما سر پيري مي خواهيم بچه دار بشويم؟! ملائكه در حالي كه مخاطبشان ساره است نه ابراهيم،گفتند: اتعجبين من امر الله [2] ساره!آيا از بركت الهي و خداوندي به خانواده شما تعجب مي كنيد؟

همچنين قرآن وقتي اسم مادر موسي را مي برد،مي فرمايد: و اوحينا الي ام موسي ان ارضعيه ما به مادر موسي وحي فرستاديم كه خودت فرزندت را شير بده، فاذا خفت عليه فالقيه في اليم و لا تخافي و لا تحزني انا رادوه اليك و جاعلوه من المرسلين [3] .

قرآن به داستان مريم كه مي رسد،بيداد مي كند.پيغمبران در مقابل اين زن مي آيند زانو مي زنند.زكريا وقتي مي آيد مريم را مي بيند،در حالتي مي بيند كه مريم با نعمتهايي به سر مي برد كه در تمام آن سرزمين وجود ندارد،تعجب مي كند.قرآن مي گويد در حالي كه مريم در محراب عبادت بود فرشتگان الهي با اين زن سخن مي گفتند: اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسي بن مريم وجيها في الدنيا و الاخرة و من المقربين [4] ملائكه مستقيما با خودش صحبت مي كردند.مريم مبعوث نبوده و اين را قرآن درست نمي داند كه يك زن را بفرستد ميان زن و مرد.مريم،بر خلاف شانش مبعوث نبود ولي از بسياري از مبعوثها عالي مقام تر بود.بدون شك و شبهه مريم غير مبعوث از خود زكريا كه مبعوث بوده،عالي مقام تر و والا مقام تر بود.

قرآن راجع به حضرت صديقه طاهره مي فرمايد: انا اعطيناك الكوثر [5] ديگر كلمه اي بالاتر از«كوثر»نيست.در دنيايي كه زن را شر مطلق و عنصر فريب و گناه مي دانستند،قرآن مي گويد نه تنها خير است بلكه كوثر است يعني خير وسيع،يك دنيا خير.


پاورقي

[1] هود/72.

[2] هود/73.

[3] قصص/7.

[4] آل عمران/45.

[5] کوثر/1.