بازگشت

رؤساي ارباع


قبل از بنيان نهادن شهر كوفه، قبايل مختلفي كه در فتوحات شركت داشتند، در جنگ تحت نظام «اعشار» اداره مي شدند؛ بدين معني كه «سعدبن ابي وقاص » لشگر خود را به ده قسمت تقسيم نموده و براي هر قسمت فرماندهي انتخاب كرده بود. در هر قسمت كه به نام «عشر» (يك دهم) خوانده مي شد، دو يا چند قبيله يا تيره هايي از قبايل مختلف، فعاليت مي كردند.

پس از شهرنشين شدن لشگريان، «سعد» به دستور عمربن خطاب، نظام اسباع را به جاي نظام اعشار در كوفه تاسيس نمود، بدين ترتيب كه از نسب شناسان عرب دعوت كرد تا قبايل و تيره هايي را كه به هم نزديك بودند، در يك گروه قرار دهند، و كل جمعيت عرب كوفه را به هفت قسمت تقسيم كرد. هر قسمت به نام «سبع » خوانده مي شد و براي هر «سبع » فرماندهي تعيين شد.

رؤساي اسباع در هنگام صلح به اداره قبايل يا تيره هاي تحت مسؤوليت خويش مي پرداختند؛ بدين ترتيب كه «عطاء» و حقوق مالي قبايل را از «والي » مي گرفتند و بين آنها تقسيم مي كردند و در هنگام بروز اختلاف بين افراد به حل آن اقدام مي نمودند و مسؤوليت كليه فعاليتهاي سياسي افراد را در مقابل حكومت بر عهده داشتند و از اين رو سعي مي كردند حتي الامكان در محدوده مسؤوليت خود آرامش برقرار نمايند تا حكومت را از خود ناراضي نسازند و موجبات عزل خود را فراهم نياورند.

در هنگام جنگ نيز، فرماندهي اين قبايل و تيره ها به عهده رؤساي اسباع بود چنان كه مورخان از آنها در جنگ صفين ياد نموده اند.

حضرت علي (عليه السلام) در دوران حكومت خود، نظام اسباع را تاييد نمود و با همين نظام به اداره كوفه پرداخت و فقط به عزل بعضي از رؤساي پيشين و نصب رؤساي جديد اقدام نمود.

اما «زياد» پس از رسيدن به فرمانداري كوفه در سال 50 هجري، به جهت تسلط بيشتر بر كوفه، نظام اسباع را منحل كرد و نظام ارباع را جايگزين آن نمود كه اين نظام در تمام دوران حكومت بني اميه ادامه داشت. [1] همچنان كه نظام اخماس را در بصره جايگزين نظام اسباع نموده بود. [2] .

در نظام ارباع، كل قبايل كوفه به چهار قسمت ربع اهل مدينه، ربع تميم و همدان، ربع ربيعه و كنده، ربع مذحج و اسد تقسيم مي شدند و فرماندهاني كه زياد براي ارباع انتخاب كرده بود به ترتيب عبارت بودند از: عمروبن حريث، خالدبن عرفطه، قيس بن وليد و ابوبردة بن ابوموسي اشعري. [3] .

مسلم بن عقيل نيز هنگام برپايي نهضت و قيام خود، از اين نظام استفاده نمود و افراد هر ربع را در همان ربع، منظم نموده و خود رئيسي غير از رئيس منصوب از سوي حكومت براي هر ربع انتخاب كرد.

در جريان شورش مسلم در كوفه پس از دستگيري هاني و محاصره قصر به نامهاي رؤساي ارباع منصوب از طرف او، از قرار زير برمي خوريم:

مسلم بن عوسجه اسدي رئيس ربع مذحج و اسد، عبيدالله بن عمر بن عزيز كندي رئيس ربع كنده و ربيعه، عباس بن جعده جدلي رئيس ربع اهل مدينه و ابوثمامه صائدي، رئيس ربع تميم و همدان. [4] .

هاني بن عروه رياست ربع كنده و ربيعه را از سوي حكومت برعهده نداشت، اما به قدري در ميان اين ربع كه پرجمعيت ترين ربع كوفه بود، احترام داشت كه گفته شده است در هنگام كمك خواستن، سي هزار شمشير آماده به فريادرسي او مي پرداختند [5] كه البته «ابن زياد» توانست با سياستهاي خود و استفاده از عمرو بن حجاج زبيدي، رقيب «هاني »، اين نفوذ را به حداقل برساند و بالاخره او را شهيد كند بدون آن كه هيچ تحركي در ربع، پديد آيد.

لشگر عمر بن سعد در كربلا نيز از نظام ارباع پيروي مي كرد. در آن هنگام، رئيس ربع اهل مدينه عبدالله بن زهير بن سليم ازدي، رئيس ربع مذحج و اسد عبدالرحمن بن ابي سبرة حنفي، رئيس ربع ربيعه و كنده قيس بن اشعث بن قيس، و رياست ربع تميم و همدان حر بن يزيد رياحي بودند كه همگي به جز حر، عليه امام حسين (عليه السلام) وارد كارزار شدند. [6] .


پاورقي

[1] مراجعه شود به: الف) تاريخ طبري‏3/151؛ ب) الحياة الاجتماعية و الاقتصادية في الکوفة، ص‏48؛ ج) کوفه، پيدايش شهر اسلامي، هشام جعيط، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، چاپ اول: مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1372، ص‏262 به بعد و...

[2] جاسم الجنابي، خالد، تنظيمات جيش العربي الاسلامي في العصر الاموي، بغداد، دار شؤون الثقافة العامة، ص‏223.

[3] تاريخ طبري، 4/199.

[4] همان، 275.

[5] تاريخ الکوفة،297.

[6] تاريخ طبري، 4/285.