بازگشت

همراه بردن اهل بيت


به همراه بردن اهل بيت امام ، تاكتيك تبليغي ديگري داشت . علاوه بر اينكه مصلحت الهي در نظر امام بود، نقش تبليغي داشت . در حقيقت ، اهل بيت امام (ع)مبلغاني بودند كه بعد از واقعه عاشورا پيام شهداي كربلا را تا قلب حكومت دشمن يعني شام به همراه بردند. سخنان آتشين زينب (س) در مجلس ابن زياد آنچنان كوبنده و افشاگرانه بود كه مردم را به گريه آورد و كاخهاي خفاشان را در معرض سقوط قرار داد. مقام شامخ زينب (س) در تبليغ او تجلي يافت ، اما زينب چه گفت ؟

شيخ مفيد و شيخ طوسي روايت كرده اند كه شخصي گفت من در ماه محرم سال 61 وارد كوفه گشتم و آن هنگامي بود كه حضرت علي بن الحسين (ع) را با زنان اهل بيت به كوفه وارد مي كردند و لشكر ابن زياد بر ايشان احاطه كرده و مردم كوفه از منازل خودجهت تماشا بيرون آمده بودند...

در آن وقت كه زينب (س) آغاز خطبه كرد، به خدا قسم من زني با حيا و باشرم ،فصيح تر و ناطق تر از جناب زينب دختر علي (ع) نديدم . گويا از زبان پدر سخن مي گويد و كلمات اميرالمومنين (ع) از زبان او فرو مي ريزد، در ميان آن ازدحام و اجتماع كه از هر سو صدايي بلند بود، به جانب مردم اشارتي كرد كه خاموش باشيد. در زمان نفسها به سينه برگشت و صداي جرسها ساكت شد. آنگاه شروع به خطبه كرد و بعد از سپاس يزدان پاك و درود بر خواجه لولاك فرمود:

«اي اهل كوفه ! اي اهل خديعه و خذلان ! آيا بر ما مي گرييد و ناله سر مي دهيد؟! هرگز باز نايستد اشك چشم شما و ساكن نگردد ناله شما...سوگند به خدا كه شما به گريستن سزاواريد. پس بسيار بگرييد و كم بخنديد؛ چه آنكه ساحت خود را به عيب و عارابدي آلايش داديد كه لوث آن به هيچ آبي هرگز شسته نگردد و چگونه توانيد شست و با چه تلافي خواهيد كرد كشتن جگر گوشه خاتم پيغمبران و سيد جوانان اهل بهشت ...واي بر شما! آيا مي دانيد كه چه جگري از رسول خدا (ص) شكافتيد و چه خوني از او ريختيد و چه پردگيان عصمت او را از پرده بيرون افكنديد، امري فضيح و داهه عجيب بجا آورديد كه نزديك است آسمانها از آن بشكافد و زمين پاره شود و كوهها پاره گردد و اين كار قبيح وناستوده شما زمين و آسمان را فرا گرفت . آيا تعجب كرديد كه از آثار اين كارها از آسمان خون باريد؟ آنچه در آخرت بر شما ظاهر خواهد گرديد از آثار آن عظيم تر و رسواتر خواهد بود، پس بدين مهلت كه يافتيد خوشدل و مغرور نباشيد، چه خداوند به مكافات عجله نكند...».

راوي گفت : پس از آن ، مخدره ساكت گرديد و من نگريستم كه مردم كوفه از استماع اين كلمات در حيرت شده بودند و مي گريستند و دستها به دندان مي گزيدند...

سيد بن طاووس بعد از نقل آن خطبه فرموده كه مردم صداها به صيحه و نوحه بلند كردند و زنان گيسوها پريشان نمودند و خاك بر سر مي ريختند و چهره ها بخراشيدند و تپانچه ها بر صورت زدند و ندبه بويل و ثبور آغاز كردند و مردان ، ريشهاي خود را همي كندند و چندان بگريستند كه هيچگاه ديده نشد كه زنان و مردان چنين گريه كرده باشند.

پس حضرت سيد سجاد (ع) اشاره فرمود مردم را كه خاموش شويد و شروع فرمود به خطبه خواندن . پس ستايش كرد خداوند يكتا را و درود فرستاد محمد مصطفي (ص) را.پس از آن فرمود:

«ايها الناس ! هر كه مرا مي شناسد، مي شناسد و هر كه نشناسد، بداند كه منم علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب :. منم پسر آن كس كه او را در كنار فرات ذبح كردند بي آنكه از او خوني طلب داشته باشند. منم پسر آن كس كه هتك حرمت او نمودند و مالش را به غارت بردند و عيالش را اسير كردند...اي مردم ! سوگند مي دهم شما را به خدا،آيا فراموش كرديد شما كه نامه ها به پدر من نوشتيد (اما) چون مسئلت شما را اجابت كرد،از در خديعت بيرون شديد. آيا ياد نمي آوريد كه با پدرم عهد و پيمان بستيد و دست بيعت فرا داديد، آنگاه او را كشتيد...چه زشت رأيي كه براي خود پسنديديد. با كدام چشم به سوي رسول خدا (ص) نظر خواهيد كرد گاهي كه بفرمايد شماها را كه كشتيد عترت مرا وهتك كرديد حرمت مرا و نيستيد شما از امت من ».

نهضت حسيني كه براي احياي دين در تمام مظاهر و جلوه هاي آن بود، امامان شيعه : يكايك رسالت احياي دين را بر عهده داشتند. هر يك از مظاهر اسلام را كه در دوره اي از زمان از بين مي رفت و يا تحريف مي شد، در چهره واقعي آن احيامي كردند؛ چنانكه امام زمان (عج ) نيز روزي خواهد آمد و شريعت جدش را زنده خواهدكرد؛ همان طور كه در دعاها مي خوانيم : «واحي به ما امته الظالمون من معالم دينك »،

تلاش معصومين : و پيروان شان نسبت به برنامه هاي احياگرايانه نسبت به اصل جريان عاشورا و ارزشهاي آن ، وظيفه اي است بر ما كه اكنون ما تداوم دهندگان راه آنهاييم .

از محورهاي احياگري نسبت به عاشورا، مراسم روضه ، زيارت ، دعا و گريه براي سيدالشهداء و عاشوراييان است . تأكيد فراوان بر زيارت عاشورا و مراسمي از آن قبيل ، هر يك سهم عمده داشته است تا حادثه عاشورا براي هميشه زنده بماند. در حديثي از امام صادق (ع) آمده است :

«ما من احد قال في الحسين شعرا فبكي و أبكي به الاّ وجب اللّه له الجنّة و غفرله ».

«هيچ كس نيست كه براي حسين بن علي (ع) شعري بگويد و بگريد و بگرياند،مگر آنكه خداوند، بهشت را بر او واجب سازد و او را بيامرزد».

اين همه ستايش براي گريه ، نوحه ، مراسم عزاداري ، براي آثار احياگرانه آن است .

امام خميني ؛ مي فرمايد: «با اين هياهو، با اين گريه ، با اين نوحه خواني ، با اين شعر خواني ، ما مي خواهيم اين مكتب را حفظ كنيم ، چنانچه تا حالا هم حفظ شده است ».