بازگشت

لعن يزيد بن معاويه از ديدگاه ابن تيميه


ابن تيميه ، لعن يزيد بن معاويه را جايز و روا نمي شمارد و فرد لعن كننده را از بدعت گذاران در دين مي خواند. او در كتاب خود به نام «منهاج السنة » سخنان زيادي در حرمت لعن يزيد گفته است كه در اين نوشتار فقط به نقل دو مورد از كردار و گفتار اعجاب برانگيزش اكتفا مي كنيم :

مورد اول ، گفته اند ابن جوزي ، در لعن يزيد كتابي نوشته است كه مورد تعجب و اعتراض ابن تيميه قرار گرفت .

ابن تيميه پس از نگريستن به كتاب ابوالفرج ابن جوزي ، خود در منع لعن يزيدمطالب بي شماري نقل كرده است و در كتاب خود به نام فضائل معاويه در فضيلت يزيد واين كه يزيد شايسته لعن نيست . سخن گفته است . گذشته از آن كتاب ، در كتاب «منهاج السنة » خود جمله اي را به نام روايت نقل مي كند:

«المومن لايكون لعانا».

مومن نبايد كسي را لعنت كند.

آن گاه در مورد يزيد، يكي از جملات خود را ـ كه قبلاً ياد كرديم ـ اظهار مي دارد و مي گويد:

انسان از كجا مي داند كه يزيد از قتل حسين توبه نكرد يا براي او حسناتي باشد كه گناهان او را از بين ببرد».

ابن تيميه به دليل اينكه بيش از اندازه به يزيد اعتماد كرده است ، از ابوالفرج بن الجوزي گله مي كند و مي گويد:

«امّا ابوالفرج بن الجوزي فله كتاب في اباحة لعنته »

اما ابوالفرج بن الجوزي در لعن يزيد كتابي نوشته است .

مورد دوم ، ابن تيميه با اين كه خود را از پيروان امام احمد بن حنبل مي دانست ، در عين حال به دليل وابستگي فكري و اعتقادي بيش از حدي كه به يزيد داشت ، روايتي را كه در لعن يزيد از امام احمد بن حنبل نقل شده است تحريف مي كند. او مي گويد:

«و يزيد بن معاويه قد اتي اموراً منكره منها وقعة الحرّة ... و لهذا قيل للامام احمد:اتكتب حديث يزيد؟

فقال : لا و لاكرامة او ليس هو الذي فعل باهل الحرّة ما فعل ؟!

و قيل له : ان ّ قوماً يقولون انا نحب يزيد!

فقال : و هل يحب يزيد احد يومن بالله و اليوم الاخر؟

فقال له : (ابنه صالح ) فلماذا لا تلعنه ؟!

فقال الامام احمد: و متي رأيت اباك يلعن احداً. انتهي »

يزيد بن معاويه امور زشت بي شماري را انجام داده است . از آن جمله داستان حرّه است . از اين جهت ، از امام احمد سؤال شد آيا حديث هاي يزيد را مي نويسد؟

گفت : خير، كرامتي براي او نيست ، آيا او همان كسي نيست كه با اهل حرّه انجام داد آنچه را كه انجام نمي داد؟ به امام احمد بن حنبل گفته شد: دسته اي مي گويند، ما يزيد را دوست داريم .

او گفت : آيا كسي كه به خدا و روز رستاخيز ايمان داشته باشد، يزيد را دوست خواهد داشت ؟

پسرش صالح گفت : پس چرا او را لعنت نمي كني ؟

امام احمد گفت : در چه زمان پدرت را ديدي كه كسي را لعنت كند؟

ما در سطور بعد، به صورت صحيح ، روايت احمد بن حنبل را كه محدثان بزرگ نوشته اند نقل مي كنيم تا خوانندگان دريابند كه چگونه ابن تيميه روايت هاي كسي را كه از باب دسيسه او را امام و پيشواي خود مي داند، تحريف مي كند.

تهمت زدن ابن تيميه به امام احمد بن حنبل كه خود، او را پيشواي مذهبي خود مي شمارد، امري عجيب وبي سابقه است و ما در فصل بعد (لعن يزيد از منظر كتاب وسنت ) اصل گفتگوي احمد بن حنبل با پسرش را به تفصيل نقل خواهيم كرد.