بازگشت

نظر ابن تيميه در مورد قيام امام حسين


يكي از مسائلي كه ابن تيميه در كتاب منهاج السنه ، بيش از هر امر ديگر به آن پرداخته ، موضوع قيام امام حسين (ع) در برابر يزيد بن معاويه و فاجعه خونين عاشورا است . او در اين زمينه ، از زاويه هاي گوناگون ، سخنان زيادي گفته است ، ولي تمام اظهارهايش در دو محور عمده خلاصه مي شود:

1- كوشيده تا قيام امام حسين (ع) را زير سؤال ببرد و از همراه بودن آن با «مفاسد سوء اجتماعي » خبر دهد؛

2- تلاش كرده است تا از موضع بي گناهي يزيد در برابر فاجعه خونبار كربلا، دفاع كند و همه تقصيرها را متوجه امام حسين (ع) نمايد.

محور نخست : ابن تيميه در پاره اي از گفته هايش خود در اظهار "مخاصمه " با امام حسين (ع) و "مفسده آور" نشان دادن قيام آن حضرت ، گويد:

«اگر بگوييد قيام حسين (ع) براي اصلاح اوضاع اجتماعي مسلمانان و دفاع از دين صورت گرفت ، سخن درستي نيست ، زيرا اين قيام مفاسدي را با خود همراه داشت كه چند برابر مصالح آن بود.»

سپس در تبيين مفسده آور بودن قيام امام مي نويسد:

«دليل مفسده آور بودن قيام حسين (ع) اين است كه يزيد در آن زمان ، خليفه قدرتمند و پيشواي مسلمانان و پادشاه صاحب سيف (شمشير) بود و بر سراسر بلاد اسلامي تسلّط كامل داشت . بنابراين ، اطاعت از او بر آحاد ملّت ، واجب و قيام در برابر او،موجب فساد و به خطر انداختن صلح بود.»

ابن تيميه ، براي اين كه به گفته هايش ، رنگ ديني و شرعي ببخشد، به جعل حديث از پيامبر خدا (ص) در برابر وارث علم و حكومت پيامبر و نور چشم آن گرامي و حافظ دين مبين اسلام حضرت امام حسين (ع) توسل جسته و گويد:

«در حديث صحيح نقل شده كه پيامبر خدا (ص) همواره اسامه بن زيد را در كنار امام حسن (ع) قرار داده و در مورد آنان اظهار محبت مي كرد و مي گفت :

«خداوندا! من اين دو نفر را دوست دارم و تو هم آنان را دوست داشته باش ." ولي در مورد حسين (ع) هيچ گاه اظهار دوستي نمي كرد. دليل اين مطلب ، اين است كه پيامبرخدا (ص) مي دانست كه امام حسن و اسامه بن زيد طرفدار صلح و مخالف با جنگ خواهندبود. ولي حسين بن علي (ع) طرفدار جنگ و به هم زننده آشتي و صلح مي باشد.»

او هواي نفس را در قيام امام دخيل دانسته و مي گويد:

«انسان چه مي داند، گاهي آدم ها اعم از اوليا الهي و صلحا و اهل بيت ، به اجتهادي مقرون به ظن دست مي يابند كه گاهي با هواي نفساني خفي ، همراه است . شايد اين عامل در قيام حسين بن علي (ع) دخالت داشته است .»

نگرش تحقيقي به اين موضوع و پاسخ پندارهاي موهوم و موهن ابن تيميه ،جستار و تكاپو در زمينه هاي زير را مي طلبد:

1- ميزان علاقه پيامبر خدا به دو سيّد جوانان اهل بهشت ،" امام حسن و امام حسين " (ع) و سخنان آن گرامي در مورد آن دو امام به ويژه امام حسين (ع)؛

2- عصمت امام حسين (ع) از لغزش و خطاهاي عمدي و سهوي و طهارت آن حضرت از «رجس » و هواهاي نفساني «خفي » و غير «خفي »؛

3- ميزان فراهم بودن زمينه هاي قيام ديني در زمان يزيد؛

4- ضرورت قيام ديني در زمان يزيد؛

5- اولويت قيام براي امام حسين (ع)؛

6- نتايج و دست آوردهاي قيام امام حسين (ع).

پرداختن به هر يك از موضوعات ياد شده ، مجال گسترده مي طلبد كه از عهده اين نوشتار در حدّ يك «مقاله » خارج است . از اين رو، به نوبت ديگر كه در طرح نگارنده ، بابي براي آن گشوده شده ، موكول مي گردد. و غرض از نقل گوشه اي از اظهارهاي پرشمار و كفرآميز ابن تيميه در اين جا، فقط نشان دادن چهره باطني او و رهنمون ساختن به ميزان عداوت وي با خاندان رسالت است . و سخن در اين مقطع را با اين شعر به پايان مي بريم .



كي شود دريا ز پوز سگ نجس

كي شود خورشيد از پف منطمس



هر كه بر شمع خدا آرد، پف او

كي بميرد شمع ، سوزد پوز او



مطلبي كه در اين مقال به طور عمده به بررسي آن مي نشينيم ، محور دوّم از اظهارهاي ابن تيميه (يعني تلاش او در جهت سرپوش گذاشتن بر فجايع خونين عاشورا و تبرئه يزيد از جنايت ) است .

اما پيش از وارد شدن به اصل موضوع ، تناسب بحث مي طلبد كه شخصيت يزيد اندكي به تفصيل ، به تصوير كشيده شود: