بازگشت

تصوير امام حسين در آينه زيارت نامه ها


در روايتي از امام صادق (ع) آمده است كه :

«اگر زائر امام حسين (ع) بداند كه با زيارت عارفانه و هدف دار حسين (ع) چه نسيم شادماني بر قلب هاي مصفّاي پيامبر و علي و فاطمه و حسن و امامان نور و شهيدان خاندان پيامبر مي وزد و چه ثمره پرارزشي از دعاي آنان به او بازمي گردد و چه پاداش پرارزشي در دنيا و آخرت براي او خواهد بود، دوست مي داشت كه نه تنها حسين را زيارت كند، بلكه هميشه كنار قبر شريف او براي زيارت منزل گزيند.»

و باز فرمودند: «پاداش زيارت عارفانه حسين ، با پاداش حج پذيرفته شده با پيامبر برابري مي كند.»

همه پيامبران خدا شهادتگاه حسين (ع) را پيش از شهادت و دفن پيكر مطهرش زيارت كرده اند.

در روايت است : «تمامي پيامبران كربلا را زيارت نموده و يا بدان جا سير داده شده اند»

همان گونه كه پيامبر گرامي اسلام فرموده اند: مرا به نقطه اي سير دادند كه نامش كربلا بود.

در زيارت آن گرامي است كه او را: وارث پيام آوران بزرگ خدا مي خوانيم و نام برخي از پيامبران را كه حسين وارث آن ها است ، به صراحت مي بريم .

شرايط و ويژگي هاي او با برخي ديگر از پيامبران همچون يحيي و ايوب به گونه اي است كه مي توان به جاي نام حسين ، نام آنان را خواند؛ براي نمونه :

در درود بر ايوب شكيبا و يحيي مظلوم ، مي توان حسين را قصد كرد چرا كه شكيبايي او در برابر آن آزمايش بزرگ تاريخي و نيز مظلوميت شهادت مندانه او در برابر بارگاه ظلم اموي نه تنها كمتر از شكيبايي ايوب پيامبر و يحيي نبود، بلكه بسيار با شكوه تر بود.

و هم چنين خداوند در ميان جهانيان به نوح درود فرستاد كه : «سلام ٌ عَلي نوح ٍ في ِ العالمين »؛ چرا كه نجات مردم از طوفان به خاطر او بود.

به حسين نيز درود باد كه نجات همه بشريت از آتش دوزخ به بركت وجود اوست .

در زيارت حسين (ع) مي خوانيم :

«السّلام عَلي يعقوب الذي ردّ الله اليه بصرِه ِ برحمَتِه ِ»

سلام بر يعقوب پيامبر كه خداوند به رحمت خويش نور ديدگانش را به او بازگردانيد.

در اين درود و سلام مي تواني يعقوب پيامبر را نيت كني كه پدر دوازده پسر بود و هنگامي كه آنان را فرا خواند در كمال صحت و سلامت در برابرش ايستادند و گفتند: پدرجان «يكي از ما را گرگ خورده است »

و از اين رخداد و خبر دردناك كمرش خم و نور چشمانش را از دست داد. و نيز مي تواني يعقوب كربلا، حسين را قصد كني كه پدر پسري بود كه ندايش را از شهادتگاه شنيد.

«پدرجان آخرين سلام مرا پذيرا باش كه اينك لحظات جدايي است »

مي تواني يعقوب پيامبر را نيت كني كه پيراهن آلوده به خون فرزندش را كه ـ سالم بود ـ نگريست و گفت : «گويا گرگ پرمهري بوده كه پسرم را خورده و پيراهن او را پاره نكرده است .»

يا يعقوب ِ كربلا را نيت كني كه فرزند قهرمانش را با پيكري به خون آغشته نگريست كه نه جايي از بدن سالم بود و نه پيراهن .