بازگشت

همسر حبيب بن مظاهر


امام حسين (ع) بعد از حركت از مدينه و به دنبال رسيدن نامه هاي سران و بزرگان و شيعيان ، به دوستان خود نامه هايي فرستاد.

وقتي نامه امام (ع) به حبيب بن مظاهر ـ در كوفه ـ رسيد، همسرش به او گفت : «تو را به خدا اي حبيب . در ياري حسين (ع) كوتاهي مكن ».

حبيب براي آزمايش همسرش گفت : «چگونه بروم ، كه از يتيم شدن فرزندان خود مي ترسم ».

زن گفت : «آيا سخن رسول خدا (ص) را در حق حسين بن علي (ع) و برادرش فراموش كرده اي كه فرمود: اين دو فرزند من ، دو سيد جوانان بهشتند! حال فرزند رسول خدا از تو ياري خواسته و تو جواب نمي دهي ؟»

و هنگامي كه حبيب آماده رفتن به كربلا بود گفت : «اي حبيب ، تو را به خدا قسم ،اگر به خدمت حسين شرف ياب شدي ، به نيابت از من دست و پايش را ببوس و سلام مرا به حضورشان برسان .»