بازگشت

رباب دختر امرءالقيس


رباب دختر امرءالقيس و همسر امام (ع) (دخترش سكينه ) نيز به همراه اسرا به شام رفت و در مجلس يزيد حضور داشت و آن چند بيت مرثيه را سرود. سپس به همراه اسرا به مدينه بازگشت و يك سال پس از آن واقعه ! بزيست ، ليك زير سقف نرفت و بر سر مزار شوهرش در كربلا خميه زد و گريست و پس از آن به مدينه بازگشت و از اندوه درگذشت .رباب چون به مدينه بازگشت به همراه اسرا، اشراف قريش براي او تحفه ها فرستادند و از او خواستگاري كردند، لكن نپذيرفت و گفت پس از پيغمبر هرگز پدر شوهري براي خويش نمي پسندم .

ثقه الاسلام كليني ؛ از ابي عبدالله امام صادق (ع) روايت كرده است : چون حسين (ع) كشته شده . زوجه كلبيه او ماتم گرفت و مي گريست و كنيزان همه با او مي گريستند تا اشك در چشمانشان نماند. در اين ميان كنيزكي ديدند اشكش روان است به او گفتند: چرا هم چنان اشكت روان است ، گفت : شربت سويق مي خوردم . آن زن دستورداد تا شربت دادند همه را تا نيرو بگيرند بر گريه بر حسين (ع). هم چنين آورده است كه براي آن زوجه كلبيه چند مرغ تحفه آوردند، گفت چيست ؟ گفتند فرستادند تا در ماتم حسين طعام سازي ؟ گفت : ما عروسي نداريم تا مرغ بريان خوريم و آن را پس فرستاد و دستور داد تا از خانه بيرونشان نمودند، چون بيرون رفتند ديگر كسي آنان را نديد گويي ميان آسمان و زمين پرواز كردند.

و از حضرت صادق (ع) روايت است كه تا پنج سال هيچ زن هاشمي سرمه برچشم نكرد و هيچ زن هاشمي خضاب نكرد و تا پنج سال از هيچ خانه اي دود برنخاست .