بازگشت

خطبه ام كلثوم خواهر زينب


سيد ابن طاووس در لهوف گويد: پس از خطبه بنت الحسين ، ام كلثوم دختر علي بن ابي طالب (ع) از پس پرده ، با گريه بلند، خطبه اي خواند و گفت : اي اهل كوفه بدا به حال شما! زشت باد روي شما كه حسين (ع) را تنها گذاشتيد و او را كشتيد و مال او را به تاراج برديد، و زنان او را اسير كرديد، سختي و آزار رسانيديد پس هلاك باد شما را.مي دانيد چه گناه بزرگي را بر دوش گرفتيد و چه خون ها ريختيد و چه زن هاي شريفي را داغدار كرديد. و سپس اشعاري خواند.

راوي گويد: مردم به گريه و شيون صدا بلند نمودند و زنان موي پريشان كردند و خاك بر سر مي ريختند و صورت ها مي خراشيدند و سيلي بر صورت زده مي گريستند، و مردان بسيار گريه مي كردند و ريش ها مي كندند و زن و مرد بيش از آن روز كس گريان نديد.

پس مسلم گفت : اهل كوفه به آن كودكان كه بر محافل بودند، نان و خرما و گردومي دادند كه ام كلثوم فرياد برآورد كه اي اهل كوفه صدقه بر ما حرام است و آن ها را از دست كودكان گرفته و بر زمين انداخت .

و سر از محمل بيرون كرده و گفت اي اهل كوفه مردان شما مردان ما را مي كشند و زنانمان را به اسارت مي برند؛ آن گاه زنان شما بر ما مي گريند. واي بر شما! روز داوري خداميان من و شما حكم فرمايد. هم چنان كه سخن مي گفت ، هياهو برخاست و سرهاي بريده را آوردند كه پيشاپيش آنان سر حسين (ع) بود.

ايراد خطابه هاي آتشين اين زنان بزرگوار، پس از حادثه عاشورا بيانگر نقش سازنده زنان اهل بيت در رسوا سازي حكومت غاصب بني اميه مي باشد كه اسارت را به حريّت و آزادگي تبديل نمودند و به مردم آگاهي بخشيدند، به مردم به خصوص شاميان كه با خطابه هاي زينب (س) در مجلس يزيد، شور و ولوله اي در ميان مردم ايجاد شد.

پر واضح است كه امام حسين (ع) با اهداف كاملاً پيش بيني شده زنان و كودكان را همراه كاروان خويش حمل مي كند. اگر بناست كه در راه دين مبين اسلام و قرآن ، زنان به اسيري بروند و با اين بهانه در كوچه ها و معابر با مردم سخن گويند و تبليغات ناروواي دشمنان را بر باد دهند، پس چه كسي سزاوارتر از دختر امير مؤمنان (ع) و زنان و دختران امام حسين (ع) كه چون جده بزرگوار خويش خديجه كبري بزرگ ترين حامي رسول الله (ص) و مادر بزرگوار خويش فاطمه زهرا (س) بزرگ ترين يار و ياور علي بن ابي طالب (ع) بودند.

در ترجمه كتاب نفس المهموم شيخ عباس قمي به روايت از دينوري آمده است :

پس زنان اهل بيت عصمت را بر يزيد بن معاويه در آوردند و زنان حرمسراي يزيد و دختران معاويه و كسان وي چون آن ها را ديدند، فرياد كشيدند و بي تابي و شيون مي كردند و سرحسين (ع) پيش يزيد بود. سكينه گفت : والله سنگ دل تر از يزيد نديدم .