بازگشت

الگوي نحوه مشاركت زنان در مديريت شرايط بحران


تأثير غير مستقيم زن در ساختار جامعه بشري و نقش بي بديل آن در پرورش مرد را حتي متعصب ترين نظريه پردازان علوم انساني و جامعه شناسي ، پذيرفته اند، بنابراين ، مي توان چنان تعبير كرد كه زن ، مرد را و مرد جامعه را مي سازد. به تعبير امام بزرگوار امت «قدس سره » «از دامن زن است كه مرد به معراج مي رود»، با اين مبنا مي توانيم چنين نتيجه بگيريم كه يافته هاي علمي زن نه تنها از اثري همچون يافته هاي علمي مرد برخوردار است ، بلكه تأثير يافته هاي علمي نسل زن در جامعه بشري ، پايدارتر و بيشتر هم هست وليكن در مقام ارزيابي و تحليل ، حضور و نقش زن در ساختار تحولات جامعه بشري ، مي توان مجموعه نظريات ذيل را به ترتيب بيان كرد.

الف - نقش منفي محض ، بدون هيچ گونه تأثير مستقيم در تحولات اجتماعي ولي همراه با منزلت و موقعيت به عنوان موجود و شي ء گرانبها، اين نوع نگرش به نسل زن ، از قدمت و فراگيري بيشتري در طول تاريخ و در ميان ملل گوناگون برخوردار بوده و دربرخي جاها هنوز هم هست ، ولي به طور قطع ، نظريه اي منطقي نيست و نمي تواند جوابگوي نيمي از نسل بشر، بلكه نيازهاي جامعه انساني باشد.

ب - حضور مؤثر و كارآمد، در مديريت جامعه ، همراه با منزلت والاي اجتماعي و شخصيتي گرانبها كه بنا به ملاحظات اجتماعي و عدم پذيرش عرفي با وجود نقش مستقيم ، همواره با نوعي كتمان و پوشش و اقدامات احتياطي لازم در راستاي مخفي نگهداشتن آن نقش بوده است و صحنه هاي حاوي چنان نقشي را در بسياري از كشورهايي كه در مقطعي از زمان با شيوه سلطنتي اداره مي شدند، مي توان يافت .

ج - زن به عنوان فردي مؤثر و صاحب نقش وليكن نه موجودي گرانبها. اين نوع نگرش به زن را در مدل تمدن و فرهنگ غربي مي توان مشاهده كرد كه با كمال تأسف ، رفته رفته سمت و سوي نگرش ابزاري به نسل زن و بهره بردن از زن به عنوان شي ء مؤثر در بازاريابي به توليدات رنگ و وارنگ و آلت دست افراد هوسباز قرار مي گيرد و در اين نوع برخورد، هر چند نسل زن برخي از مسئوليتها را بر عهده مي گيرد وليكن آفات مراعات نكردن ارزشهاي در خور شايسته ، بحرانهاي اجتماعي خطرناكي به ارمغان مي آورد كه اوضاع خطرناك اجتماعي ، سرشار از فساد و احساس نا امني و پوچي غرب ، تزلزل روزافزون بنيادهاي خانواده ، خودكشيها، تجاوز به عنفها و اضطرابهاي رواني ، ناشي از ابتذال اخلاقي جامعه غربي كه همه سياستمداران و صاحب نظران ، بدان اعتراف دارند و رهبران مذهبي كليسا نيز از تدبير مؤثر براي مقابله با آن عاجزند، اينها نمونه اي از سرانجام اين نحوه نگرش به نسل زن است و با كمال تأسف با به كارگيري امواج صوتي ، تصويري ، ويدئوها، سينماها و ماهواره ، روند خطرناك و خانمان براندازي را در پيش روي جامعه بشري قرار مي دهد و رسالت روشنفكران ، جامعه شناسان متعهد، علماي دلسوز علوم تربيتي و بويژه رهبران مذهبي را براي حفظ و تقويت بهداشت رواني و اخلاقي جامعه ، بسيار سنگين مي سازد.

د - ديدگاه چهارمي كه مطرح شده و نظريه اي مترقي ، جامع و كارآمد هست ، عبارت از اين است كه : زن را از يك طرف ، به عنوان شخصي گرانبها و ارجمند و از سوي ديگر، داراي شخصيت روحي و معنوي و كمالات روحي و انساني بدانيم و در عين حال كه منكر استعداد و تواناييهاي اين عنصر بسيار مؤثر در ساختار تحولات اجتماعي نيستيم ، ليكن ضمن رّد دو نظريه محدوديت صرف ، همراه با نقش منفي محض و نيز اختلاط زن و مرد بدون هيچ قيد و بند، يك سوي مقرارات را به منظور رعايت حريم منزلت و شخصيت انساني زن ، پايبند شويم !

به نظر مي رسد اسلام عزيز اين ديدگاه چهارم را تقويت مي كند، يعني در عين حال كه براي زن منزلت والايي قايل است تا آن حد كه بر زن وحي نازل مي شود مثل حضرت مريم و يا در صحنه اي ديگر پيامبر بزرگ مانند حضرت زكريا در برابر بانويي بزرگ چون مريم زانو مي زند و با وجود آنكه زن در اين ديدگاه مصداق وحي قرار مي گيرد همانند وجود مقدس زهراي اطهر (س) در سوره مباركه كوثر، آيه مباهله ، آيه تطهير و... وليكن يك سري مقررات را به منظور حفظ حرمت شخصيت زن ، ارائه مي دهد، در اين نوع نگرش ، حجاب و مقررات آن ، مصونيت است نه محدوديت .

در حماسه جاويد عاشورا زنان پاكدامن والا و از جان گذشته اي دوشادوش اصحاب بي نظير، مايه روشني ديده سرور و سالار آزادگان شدند.