بازگشت

پيام هاي سياسي


اسلام ، ديني است كه بعد سياسي آن بسيار نيرومند است . احكامي كه جنبه اجتماعي و سياسي دارد و نقشي كه يك مسلمان در قبال موضوع حق و باطل بر دوش دارد و نيز اهميت مسئله حكومت و رهبري و دخالت مردم در سرنوشت اجتماعي خويش و نظارت بر روند كار حاكمان و مسئولان امور، گوشه اي از اين بعد را نشان مي دهد.

فلسفه سياسي اسلام و طرح مكتب براي مديريت جامعه ، به صورت «ولايت » است . معيارهاي دين براي زمامداران ، ملاك هاي ارزشي است . در دوران پيامبر و ائمه حكومت از آن آنان است و در عصر غيبت ، اين حق از آن «ولي فقيه » است كه نمايندگي از معصوم دارد. مبناي تصدي حكومت ، لياقت و توان علمي و شايستگي تقوايي است ، نه زور. حاكمان نيز در چهار چوب «دين خدا» به اداره امور مي پردازند.

عاشورا حركتي انقلابي بر ضد انحرافات سياسي و ديني حاكم مستبد است و قيام سيدالشهدا سرشار از بار سياسي .

اسارت مردم در چنگ حكومت ظالمانه و تلاش براي رهايي آنان و سپردن زمامداري به «امام صالح » به قصد گسترش حق و عدل در جامعه گوشه اي از اين بعد رانشان مي دهد و حركت امام حسين (ع) و خاندان و يارانش جهت آگاهي بخشي به توده هاي مردم و ترسيم سيماي رهبر شايسته و افشاي چهره واليان بي دين و دنيا پرست و ستمگر است . گوشه اي ديگر از اين قيام عاشورا براي همه آنان كه حق طلب ، عدالت خواه مبارزه ، مدافع مظلوم ، جهادگر در راه خدا، شهادت طلب ، مصلح اجتماعي و آزادانديش و آزاده اند، پيام دارد و به گواهي تاريخ ، بنيان بسياري از نهضت هاي ضد ظلم و مقاومت هاي در برابر تجاوز حركت هايي در راستاي تشكيل حكومت اسلامي كه بر درس هاي عاشورا استوار بوده است . اگر هويت سياسي و مبارزاتي قيام عاشورا براي جهانيان به خوبي ترسيم شود، در ميان انسان هاي آزاده و ملت هاي در بند و آزادي خواه ،هواداران و شاگردان بسيار خواهد يافت .

عاشورا پاسخي به اين گونه سوال هاست كه حاكم شايسته كيست ؟ صفات رهبر مسلمانان كدام است ؟ وظيفه حكومت در قبال مردم چيست ؟ مردم در جامعه اسلامي چه حقوق و چه وظايفي دارند؟ با نظام ستمگر چه بايد كرد؟ براي قيام مردمي چه زمينه هايي لازم است ؟ دامنه امر به معروف و نهي از منكر تا كجاست ؟ معيارها و مبناهاي ساختار سياسي جامعه چيست ؟ ولايت و بيعت چه كسي لازم و تكليف آور است ؟ و... مسائلي از اين دسته .