بازگشت

پيامدهاي تاريخي


مقصود از اين عنوان ، تاثيري است كه «عاشورا» در حركت هاي تاريخي ، بينش تاريخي ، تجزيه و تحليل حوادث ، چه در زمان نزديك عاشورا داشته ، يا مي بايست داشته باشد، چه در زمان هاي بعد تا عصر حاضر داشته و دارد يا مي تواند داشته باشد.

هر حادثه تاريخي ، موجي از آثار و پيامدهاي مختلف بر مي انگيزد، يا حداقل زمينه موج آفريني در آن است ، به شرط آن كه جوهره حادثه ، هم شناخته و هم شناسانده شود. در اين صورت است كه تاريخ از نبش قبر يا غيبت مردگان يا نقالي وقايع گذشته در مي آيد. حركت آفرين و منبع الهام بخش مي گردد.

عنوان پيام تاريخي عاشورا تنها شامل پيام هاي صريح عاشورا به تاريخ آينده نمي شود، بلكه شامل شناخت نيروي نهفته در بطن حادثه براي الهام گيري در زندگي كه عاشورا را از حالت «حادثه اي در گذشته » درآورده ، صورت «ذخيره اي از هدايت ها، درس ها و عبرت ها براي آيندگان » به خود مي گيرد نيز مي شود و ما مي توانيم از عاشورا «پيام »بگيريم و «درس » بياموزيم و «عبرت » مي گيريم كه بسي مهم تر است ، كه اين درس توجه به نقش انسان آگاه و متعهد در ساختن تاريخ و تاثير گذاري در روند حوادث تاريخي مهم است . از اين رهگذر مي توان انسان ها را به قدرت تاثيرگذاري و حركت آفريني شان توجه داد و به جاي اين كه صرفاً تابع جريانات تاريخ و موج آفرينان اعصار باشند و براي خود اراده و تواني قائل نباشند، آنان را به نيروهاي تاثير گذار و فعال در اين عرصه تبديل كرد.

مسلماً در شب تاريك تاريخ ، آن تك شمع هايي كه روشنايي مي بخشند و اميد مي آفرينند، «راه » را مي نمايانند.

بسياري را به شمع بودن و سوختن و راه نشان دادن مي كشاند. نقش «الگو» و «پيشتاز» در پديده هاي تاريخي روشن است . در مسير تحولات اجتماعي نيز خيلي ها در پي رفتن اند، اما پيشرو ندارند.

قافله سالاران تاريخ ، آنانند كه با ايمان به اراده خويش و شناخت جاي هر گام و اقدام به موقع به تكليف تاريخي خويش عمل مي كنند و تاريخ ساز مي شوند. نهضت عاشورا از اين ديد نيز پيوسته براي بشريت جوياي كمال و آزادي و عزت ، پيام داده است و صداي «هل من ناصر» كربلا، در رواق تاريخ ، تا ابديت به گوش مي رسد.