بازگشت

عواقب واقعه كربلا


به عوض اينكه واقعه كربلا باعث ترس طرفداران حسين (ع) و علي (ع) بشود شجاعت شيعيان را برانگيخت و آنان را به انتقام گرفتن تهييج كرد. سالگرد حادثه كربلا همه ساله و تا امروز، با گريه و زيارت و مرثيه هاي بيش از صد ميليون شيعه برگزار مي شود.از كوفه تا دمشق و چند روز بعد از واقعه كربلا مسلمانان شاهد عبور رقت بار و وحشت انگيززنان خاندان پيغمبر بودند كه مانند گله اي از بردگان تا كاخ يزيد كشانده مي شوند.

زنها با لباس هاي پاره پاره ولي با غرور و فشرده به يكديگر راه مي رفتند. همه ساله در كربلا و دمشق و قاهره در روز دهم محرم سالگرد قتل امام حسين (ع) هزارها وميليون ها مسلمان شيعه و سني براي يادآوري و عزاداري ، در مساجد و تالارهاي عمومي اجتماع مي كنند. در اين اجتماعات به شرح وقايع كربلا مي پردازند و مردم به گريه و زاري مي پردازند. خبر حادثه جانگذاز كربلا، در مدينه باعث انزجار عمومي گرديد.

سران شهرها و بازماندگان دوستان پيغمبر دور هم گردآمده ، مي پرسيدند: آيا ممكن است از اين پس خلافت مردي را كه نه تنها از فرامين قرآن سرپيچي مي كند،بلكه از كشت و كشتار اعضاي خاندان پيغمبر نيز ابا ندارد قبول كرد؟ ورود خواهران و دختران امام حسين (ع) به همراه زين العابدين (ع) بر شدت تنفر مردم ، نسبت به يزيد افزود.

به محض اين كه خبر رسيدن آنها بر حومه شهر منتشر گرديد جمع كثيري با فريادهاي «الله اكبر» به استقبال شتافتند و در خيابان هاي مدينه عده زيادي به تظاهرات پرداختند و پرچم هاي سياه عزا به دست گرفته ، بر قاتلين حسين (ع) لعنت و دشنام فرستادند.

سپس در مسجد بزرگ شهر اجتماع عظيمي به وجود آمد، اشعاري در مدح حسين (ع) و محكوميت قاتلين او خوانده شد. باران دشنام و لعنت از هر سو مي باريد و در فضاي مسجد همچون فرياد عظيم جنگ طنين مي افكند. فرستادگان يزيد، فراركردند و بي درنگ دمشق را از صحنه اي كه ديده بودند مطلع ساختند.

يزيد در صدد گذراندن وقت و فرونشاندن كينه ها بر آمد و هيئتي به مدينه فرستاده تا از اغتشاش جلوگيري كند. نمايندگان يزيد، با سران مدينه تماس گرفتند و بعد از چند روز مذاكره قرار شد پنج نفر به عنوان نماينده از مدينه به دمشق بروند و از يزيد توضيح بخواهند.

نمايندگان مدينه بيش از يك هفته در پايتخت نماندند و پس از مراجعت ، رئيس آنها «عبدالله بن حنظله » گزارشش را از آنچه در دمشق ديده يا شنيده بودند به اطلاع موكلين خود رساند. خليفه اطلاع يافت كه مخاصمت مدينه ، به عوض فرو نشستن هر روز با شدت بيشتري ، توسعه مي يابد. تصميم گرفت ، غائله را با روش هميشگي خود يعني كشت و كشتار بخواباند و سپاهي مركب از هزاران سرباز به فرماندهي مسلم بن عقبه كه در خونخواري استاد عبيدالله بود به مدينه فرستاد، سپاه مسلم شهر را اشغال كرد و سربازانش به قتل و غارت و كشت و كشتار و از ميان بردن هر چه در سر راه خود مي ديدند،پرداختند.

معتمدين شهر، وحشت زده و پريشان گرد هم آمدند و از شرايط قطع اين فجايع جويا شدند. مسلم از يزيد دستور خواست و بعد به ايشان پاسخ داد: سه روز مهلت مي دهم كه بلاشرط تسليم شويد. خلافت يزيد را به رسميت بشناسيد و خود را بندگان او اعلام كرده ، قبول كنيد كه او مي تواند به ميل خود، جان و مال شما را تصاحب كند. سران مدينه با بزرگ منشي جواب دادند. «ما مرگ را ترجيح مي دهيم .» خوي درنده مسلم بار ديگر بيدار شد. مرد و زن پير و جوان و بچه هم به قتل رسيدند.