بازگشت

چند روايت در مورد حسنين


«سئل رسول الله (ص) ايما اهل بيتك احب اليك قال (ص) الحسن و الحسين »

از پيغمبر (ص) پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست داري ، فرمود:حسن و حسين را.

شيخ طوسي از حديفه نقل مي كند كه پيغمبر (ص) فرمود: فرشته اي بر من نازل شد كه تا آن وقت به زمين نيامده بود. سلام كرد «و ابشرني ان ابنتي فاطمه سيدة نساء اهل الجنه و ان الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة ».

شيخ طبرسي نقل مي كند كه پيغمبر (ص) فرمود: روز قيامت عرش خدا را به نور حق زينت مي كنند. حسن طرف راست و حسين طرف چپ عرش قرار خواهند گرفت .

و در روايتي ديگر درباره علي ، فاطمه و حسن و حسين : فرمود: هر كس با آنان جنگ آورد، من با او به جنگ مي خيزم و هر آن كه تسليم آنها شود، من با او سر آشتي دارم .

رسول خدا (ص) دست حسنين را گرفت و فرمود: هر كه من و اين دو پسر و پدر آنها را دوست دارد، روز قيامت در صف من قرار خواهد گرفت .

عايشه روايت كرده ، يك روز صبح حسن و حسين و فاطمه و علي (ع) در زير عباي پيغمبر (ص) جمع شدند. آن گاه رسول خدا (ص) فرمود: (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً).

علاقه رسول خدا به اين دو فرزند، بر همه اصحاب آشكار بوده و همانطور كه درباره امام حسين (ع) گذشت ، پيامبر (ص) مي كوشيد تا مردم را از علاقه خود به اين دو امام آگاه كرده و حتي مي فرمود: خدايا دوست بدار كسي كه آنها را دوست بدارد: «من احبني فليحب هذين »، و فرمود: «من أحب الحسن والحسين فقد أحبني ، و من أبغضهما فقد ابغضني » آن حضرت درباره اين دو برادر فرمود: هما ريحاني من الدنيا»، درباره امام حسين (ع) فضايل اختصاصي نيز آمده است كه يكي از مشهورترين آنها، روايت «حسين مني و أنا من حسين » است .

يحيي ابن سالم موصلي كه از غلامان امام حسين (ع) بود، مي گويد: با امام در حركت بوديم . به خانه رسيدند و آب طلبيدند. كنيزي با قدحي پر از آب بيرون آمد. امام پيش از خوردن آب «فضه اي » را درآورده به او دادند و فرمودند: اين را به اهلت بسيار، آن گاه به نوشيدن آب پرداختند.

از امام باقر (ع) روايت شده است كه امام حسين (ع) در سفر حج پياده حركت مي كرد، در حالي كه چهار پايان او پشت سر او حركت مي كردند.

نقل يك روايت هم در اخلاق امام حسين (ع) مناسب مي نمايد. ابن ابي الدنيا نقل كرده است كه امام حسين (ع) بر گروهي از فقيران عبور مي كرد كه سفره شان پهن بود و غذايي فقيرانه داشتند. وقتي امام را ديدند، حضرت را دعوت كردند. آن حضرت پياده شد و فرمود: (ان الله لا يحب المستكبرين ) آن گاه نشست و با آنها غذا خورد. پس از آن فرمود: شما دعوت كرديد، من پيرفتم . اكنون من شما را دعوت مي كنم ، بايد بپذيريد. پس از آن به رباب گفت : تا هر چه آماده كرده بياورد تا با هم بخورند.

اشتغال حسن و حسين (ع) در حضور پيغمبر (ص) به بازي هاي كشتي ، خط نويسي ،و «لعب المداحي » چاله بازي با ريگ و گودال و خاك و مسابقه اسب سواري و تير اندازي و سبقت در نماز و وضو و غيره بوده است .

سلمان فارسي روايت مي كند كه ديدم حسين در دامان پيغمبر (ص) بود و مي فرمود: تو سيد فرزند سيدي و پدر ساداتي ، تو امام ، فرزند امام و پدر ائمه هستي ، تو حجت ، فرزند حجت و پدر حجج خدايي ، نُه تن از نسل تو حجت خدا هستند و نهمين آنها قائم ايشان است .