بازگشت

انگيزه قيام در كلام امام


از لابه لاي كلمات امام حسين (ع) و نامه هاي آن حضرت به خوبي مي توان به هدف و انگيزه آن قيام مقدس و نهضت الهي پي برد و به نظر مي رسد كه بهترين بيان براي ارائه انگيزه و فلسفه اي براي نهضت عاشورا همان سخنان گهربار و صريح و روشن امام (ع) مي باشد كه ذيلاً به بعضي از علل قيام كربلا كه برگرفته از سخنان خودامام حسين (ع) است ، فهرست گونه اشاره مي كنيم :

1 ـ عدم صلاحيت يزيد براي رهبري جامعه اسلامي به خاطر اعمال زشت و ناشايست او در قتل افراد بي گناه ، شرب خمر، ارتكاب فسق و فجور علني و امثال آن .

2 ـ حرمت خلافت اسلامي بر خاندان ابوسفيان كه اشخاصي فاسد و فاسق هستند و مخصوصاً يزيد كه به مراتب پست تر و فاسق تر از معاويه بود.

3 ـ عشق و علاقه امام حسين (ع) به رواج خوبي ها و بيزاري و نفرت او از فسق و فجور و منكرات ايجادشده توسط حكومت بني اميه .

4 ـ مساوي بودن قبول بيعت با يزيد و به رسميت شناختن او با خواري و ذلت و زبوني براي امام (ع) كه كشته شدن را به مراتب شرافتمندانه تر از آن مي داند.

5 ـ تعلق گرفتن اراده خداوندمتعال و دستور او بر لزوم تحقق اين قيام و كشته شدن حسين و فرزندان و يارانش و به اسارت رفتن خانواده آن حضرت .

6 ـ اين قيام ، امتحان و آزمايش است بر اينكه آيا امت اسلام فرزند پيامبر خود را در سختي و وضع دشواري كه پيش مي آيد؛ ياري مي كند يا نه .

7 ـ زنده كردن سيره رسول الله (ص) و روش علي بن ابي طالب (ع) در جامعه اسلامي .

8 ـ اصلاح مفاسد امت و نهي آنها از منكرات و مبارزه با نابساماني هاي ضداسلامي و ضدانساني حكومت يزيد و امر به معروف و خوبي ها و كمالات انساني و گسترش عمل اسلامي .

9 ـ نيل به پيروزي و نابودي بني اميه و خاتمه دادن به ظلم و جور آنها گرچه بعد از شهادت .

10 ـ از بين بردن بدعت هايي كه به اسم دين رايج شده است .

11 ـ دستور پيامبر (ص) مبني بر وجوب مبارزه با حاكم ظالم كه فساد را رواج مي دهد.

12 ـ ظاهرشدن زشتي ها، سركوب فضايل ، سايه افكندن و خواري بر زندگي مردم .

13 ـ عدم عمل به حق و عدم دوري از باطل در جامعه .

موارد فوق و ده ها نمونه ديگر به همراه ادلّه واضح و غيرقابل ترديد نقلي و عقلي همه گوياي اين واقعيت است كه حسين بن علي (ع) از پايان راه و انتهاي مسير كه جز پاياني خونرنگ ندارد؛ كاملاً مطلع بود و هيچ گونه شك و ترديد در اين باور راه ندارد.

اين در حالي است كه پيروزي بر قواي طاغوت زمان از نقطه نظر امام (ع) امري مطلوب بوده و در صورت فراهم آمدن مقدمات مورد قبول حضرت قرار مي گرفته است ؛ ولي شهادت هم پايه و عدل پيروزي است و در منطق اسلام هر دو براي انسان مسلمان آفرين است ؛ اگرچه در درازمدت ، زيرا هميشه خون بر شمشير پيروز بوده و خواهد بود وامام حسين (ع) با علم به خطرات موجود در راه براي عينيت بخشيدن به كمالات عالي انساني و معيارهاي والاي معنوي در جامعه اسلامي ، در آن راه گام نهاد و خون مطهر خويش را در آن راه نثار و درسي فراموش نشدني به شيفتگان خود و پيروان اسلام و رهروان خونين سرش ، سايه افكند.